نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 5 صفحه : 258
حجر من است،شايد كه او را بزنم؟گفت:بر آنچه فرزندت را بزنى او را[نيز بزن] [1]گفت:او را مالى است در دست من،مرا از آن هيچ روا باشد؟گفت:نه چنان كه ازآنجا مالاندوزى،يا آن را سپر مال خود كنى و مال خود به آن حمايتى كنى [2].و «معروف»در اين جاى مراد مقدار و اندازه و قاعده است،به عكس آنكه گفت: وَ لاٰ تَأْكُلُوهٰا إِسْرٰافاً ،از اسراف خوردن نهى كرد و به قصد و ميانه رخصت داد،و مانند اين قول رسول-عليه السّلام-كه گفت:
من كان آمرا بمعروف فليكن امره ذلك بمعروف، گفت:هركه امربهمعروف كند[بايد] [3]تا آن امربهمعروف كند،يعنى بوجه و قاعده [4]و به اندازه بر وجه مأمور و مشروع.
فَإِذٰا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوٰالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ ،گفت:چون مال با ايشان دهى [5]گواه بر ايشان گيرى [6].قولى آن است كه:آنچه بر گرفته باشى [7]بر سبيل قرض چون قضا كنى گواه برگيرى [8].و قول ديگر آنكه:چون ايشان به حدّ بلوغ و رشد رسند،و مال به ايشان خواهى [9]دادن،گواه بر ايشان گيرى [10]تا به وقت دوّم در دعوى ايشان بر شما بسته باشد و از تهمت دور باشى [11]،و كسى را در شما طعنى نبود.
وَ كَفىٰ بِاللّٰهِ حَسِيباً ،و خداى-جلّ جلاله-بس است محاسب و مجازى و مكافى و گواه،و«فعيل»اين جا به معنى مفاعل باشد،كالاكيل و النّديم و الرّسيل، و به معنى فاعل روا باشد كه بود،و المعنى حاسبا أى كافيا.
لِلرِّجٰالِ نَصِيبٌ مِمّٰا تَرَكَ الْوٰالِدٰانِ وَ الْأَقْرَبُونَ -الآية.مفسّران گفتند سبب نزول [12]آيت آن بود كه:أوس بن ثابت الأنصارىّ فرمان يافت و زنى را رها كرد و دو
[1] .اساس:ندارد،با توجّه به وز و ديگر نسخه بدلها افزوده شد.