نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 5 صفحه : 257
گفت:دليل بر آنكه چنين است،آن است كه خداى تعالى گفت:با جايگاه دهد و گواه بر ايشان گيرد.و حسن بصرى و ابراهيم و مكحول و عطاء بن ابي رباح گفتند:
درويش را روا باشد كه از مال يتيم[به مقدار] [1]سدّ جوعه [2]و عورتپوش بردارد و بر او قضا نبود.و اجرت مثل نگفتند كه واجب باشد او را.و شعبى گفت:به مقدار آنكه از مردار تناول كند عند ضرورت از مال يتيم آن مقدار روا باشد،و اين نيز قول كسى است كه اجرت مثل نگويد [3].بعضى دگر گفتند:او را باشد كه از ميوۀ درختان و غلّۀ زمين و شير شتر و گوسفند و آنچه ريع و زياده باشد از آن روا باشد كه بعضى بر گيرد،امّا از رقبۀ مال نرسد او را،و به نزديك ما هركه كه تعهّد مال او كند از عمارت [4]زمين و تلقيح و سقى درختان و مراعات مواشى او را اجرت مثل رسد.
ضحّاك گفت:مانند آنكه چارپاى بر نشيند و غلام را كارى بفرمايد [5]امّا از اصل مال چيزى نرسد او را.
محمّد بن القاسم گفت:به نزديك عبد اللّه عبّاس حاضر بودم،مردى آمد به نزديك او و گفت:در حجر [6]من يتيمان هستند و ايشان را شتراناند،مرا روا باشد كه شير آن شتران بخورم،و چه مقدار روا باشد؟گفت:هرگه [7]رميدۀ آن را بازآرى،و گم شده را بجويى،و گردار را دار و مالى حوض ايشان بيندايى،و روز آب ايشان را به آب برى،از فضلۀ شير ايشان چيزى بخورى روا باشد،ما دام تا به بچۀ ايشان زيان نكنى و در دوشيدن استقصاء نكنى.
و اجرت مثل كه ما گفتيم،روايت كردند از عائشه و جماعتى اهل علم از عبد اللّه عبّاس و محمّد بن الكعب القرظىّ،و گفتند:او به منزلۀ مزدورى است،او را طعمهاى خداى تعالى رخصت داد،بقوله: فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ و دليل بر اين آن است كه عبد اللّه عبّاس گفت:مردى به نزديك رسول آمد و گفت:يا رسول اللّه!يتيمى در
[1] .اساس:ندارد،با توجّه به وز و ديگر نسخه بدلها افزوده شد.