نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 5 صفحه : 170
بود؟خداى تعالى اين آيت فرستاد و گفت:اين متابعت فرمان و رضاى من است، ثوابش ثواب غازيان باشد،و سلامت و غنيمت با آن يار،و رضاى من حاصل. وَ اللّٰهُ ذُو فَضْلٍ ،و خداى-جلّ جلاله-خداوند فضل و نعمت بزرگ است.
إِنَّمٰا ذٰلِكُمُ الشَّيْطٰانُ ،«ذلكم»اشارت است به آنكه آن سخن گفت كه: إِنَّ النّٰاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ ،يعنى آن ديو بود،و اين را دو وجه بود:يكى آنكه نعيم بن مسعود از شياطين انسى [1]باشد كه تخويف كرد مؤمنان را و تثبيط كرد ايشان را از قتال ابو سفيان،و وجه دوم آنكه او آنچه كرد بغرور و وسوسه و اغواء شيطان كرد [2].
قوله: يُخَوِّفُ أَوْلِيٰاءَهُ ،در او چند وجه گفتند:يكى آنكه:يخوّف المؤمنين [3]باوليائه،و لكن مفعول اوّل از كلام بيفگند و«با» [4]از مفعول دوم بيفگند چنان كه گفت: لِيُنْذِرَ بَأْساً شَدِيداً [5]،و التّقدير:لينذركم ببأس شديد،و قوله: لِيُنْذِرَ [6]يَوْمَ التَّلاٰقِ [7]،و قوله: وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ [8]،چون [9]حروف جرّ بيفگند،فعل به مفعول رسيد در او عمل نصب كرد،چنان كه گفت: وَ اخْتٰارَ مُوسىٰ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً [10]،أى من قومه،و اين معنى قول عبد اللّه عبّاس است و مجاهد و قتاده.
زجّاج گفت و ابو على الفارسىّ كه:به اين تقدير حاجت نيست،براى آنكه «خوف»متعدّى باشد به يك مفعول،و تخويف متعدّى باشد به دو مفعول،يقال:
خفت زيدا و خوّفت زيدا عمروا،و از كلام مفعول اوّل بيفگنده است و مفعول دوم رها كرده،و هذا من باب اعطيت زيدا درهما و كسوت عمروا ثوبا،در معنى آنكه تو مخيّر باشى في حذف احد المفعولين.
بعضى دگر از اهل علم [11]عربيّت گفتند:اين در آيت [12]روا نباشد براى آنكه