نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 4 صفحه : 473
ما گفتيم[450-پ]:شنيديم آنچه گفتى اى رسول اللّه!تو سخن خود بگو،و آنچه تو را راى است و شرط است [1]براى خداى و براى خود التماس كن.رسول -عليه السلام-سخن گفت و چند آيت [2]قرآن بخواند [3]،و قوم را دعوت كرد و در مسلمانى ترغيب داد [4].
آنگه گفت:من اين تبليغ در ميان شما به آن شرط مىكنم كه حمايت من چنان كنى [5]كه حمايت زنان و فرزندان خود.براء بن معرور دست رسول به دست گرفت و گفت:يا رسول اللّه!تو را بيعت مىكنيم [6]بر آنكه تو را چنان حمايت كنيم كه از آن خود،يعنى عورت خود را.ما اهل مجمع و محفل و كارزاريم [7]،و اين معانى به ميراث از پدران يافتهايم.
و ابو الهيثم بن التّيّهان گفت:يا رسول اللّه!تو دانى كه از ميان ما و مردمان عهود و مواثيق است و ما آنهمه بر هم خواهيم زدن،چنان باشد كه اگر خداى تعالى تو را قوّت و نصرت دهد بر قوم خود ما را رها كنى و با شهر خود شوى.رسول-عليه السلام- بخنديد و گفت:
لا بل الدّم الدّم و الهدم الهدم انتم منّي و انا منكم،احارب من حاربتم و اسالم من سالمتم، گفت:نه خونهاى [8]و خانهاى ما و شما [9]به يكديگر پيوست؟خونهاى ما با [10]يكديگر ريزند و خانهاى ما با يكديگر بيران [11]كنند.شما از منيد [12]و من از شما،حرب كنم به آنكه محارب شما باشد،و صلح كنم با آنكه مصالح شما باشد.
آنگه گفت:دوازده نقيب را اختيار كنيد كه كفلاى قوم باشند،چنان كه حواريّان عيسى.نه از خزرج و سه از اوس.
آنگه گفت:دوازده نقيب را اختيار كنيد كه كفلاى قوم باشند،چنان كه حواريّان عيسى:نهاز خزرج و سه از اوس.
عاصم عمر بن قتاده گفت:چون ما به بيعت رسول-عليه السلام-بنشستيم،