نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 20 صفحه : 464
أنس مالك روايت كرد كه:در عهد رسول-صلّى اللّه عليه و آله و سلم- مردى بود كه در نماز جز قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ نخواندى.رسول را بگفتند [1]آن مرد را گفت:چرا چنين كنى؟گفت:من اين سورت را دوست دارم [2].گفت:دوستى تو اين سورت را تو را [3]به بهشت برد.
محمّد بن المنكدر روايت كرد كه رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گفت:يك روز دو فريشته در هوا به يكديگر رسيدند،يكى از آسمان هفتم [4]مىآمد و يكى از زير هفتم زمين [5]آنكه از آسمان مىآمد،گفت:امروز چندان عمل به آسمان بردم كه هرگز نبردهام.فريشتۀ دگر گفت:آن چيست؟گفت:
مردى صد بار قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ بخواند [6].گفت:خداى تعالى با او چه كرد؟ گفت:بيامرزيد او را.
ابو هريره روايت كرد كه:يك روز رسول-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مردى را ديد كه يكبار قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ بخواند،گفت:وجبت،واجب شد.
گفتند:يا رسول اللّه!چه واجب شد؟گفت:بهشت واجب شد او را [7].
أنس مالك روايت كرد كه رسول-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-گفت:
هركه او يكبار قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ بخواند،خداى تعالى چندان ثواب دهد او را كه هفتاد قطار شتر از ياقوت سرخ آفريده و روح در او دميده و پر از نوشتهها كرده،تنگتر از موى زنگيان و باريكتر از تار مويى [8].
أبىّ كعب روايت كرد كه:رسول-صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-را پرسيدند [9]از ثواب قُلْ هُوَ] [10]اللّٰهُ أَحَدٌ .گفت:هركه او يكبار قُلْ هُوَ اللّٰهُ أَحَدٌ