نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 20 صفحه : 261
من الكلّ على اختلاف اقوال المفسّرين فيه.
و قوله: [1]ذٰاتِ الْعِمٰادِ ،در او خلاف كردند.بعضى گفتند:ذات القوّة و الشّدة و الصلابة،خداوند قوّت و سختى،و اين قول [2]آنان است كه گفتند:ارم،نام مرد است يا نام قبيله.مقداد روايت كرد كه رسول-عليه السلام-گفت:از قوم عاد مردان بودند كه چون ايشان را با حيى و قبيلهاى خصومتى بودى هريكى از ايشان بيامدى و سنگى عظيم از كوه بكندى بر طول و عرض آن قبيله و بياوردى و به سر ايشان فروگذاشتى و هلاك كردى ايشان را.
كلبي گفت:طول هريكى از ايشان چهارصد گز بودى.و گفتند:عرب مرد دراز را معمّد گويند تشبيها لعظامه باعمدة الخباء.و بعضى دگر گفتند: ذٰاتِ الْعِمٰادِ ،خداوند ستون [3]،و اين قول آنان است كه گفتند:نام ارم بقعه و مدينه است، و براى آن«ذات العماد»خواند ايشان را كه بدوى بودند اهل خيمه به انتجاع رفتندى به طلب آب و گياه،چون بيافتندى آنجا مقام كردندى.و بر اين تفسير شايد تا إرم نام قبيله باشد.و چون به اسم بقعه و مدينه كنند،مراد به«عماد» ستونهاى بنا باشد.كلبي گفت:إرم نام پدر زبرين [4]است از پدران عاد و ثمود [116-پ]،و اهل سواد و جزيره از ايشانند،ايشان را عاد إرم گفتند و ثمود إرم.
خداى تعالى عاد و ثمود را هلاك كرد و اهل سواد و جزيره بماندند،و ايشان اهل وبر [5]بودند-اهل خيمه و طالب آب و گياه بودند.و در شاذ ضحّاك خواند:أرم ذات العماد،أى هلاك ذات العماد.و الأرم الهلاك،يقال:أرم الشىء يأرم أرما إذا هلك،و هم از او روايت كردند كه خواند:إرم ذات العماد،أى اهلكها و جعلها رميما،يعنى هلاك كرد قوم عاد را.و گفتند:براى آن«ذات العماد»خواند ايشان