responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 20  صفحه : 260

مؤرّج گفت:أخفش را پرسيدم از اين مسئله.گفت:نگويم تا يك سال [1]خدمت در سراى من نكنى.گفت:يك سال تمام خدمت او كردم،آنگه گفتم:

بيار تا وجه اين چيست؟گفت:براى آن‌كه مصروف است از وجه خود،چه شب به روز و روز به شب روند [2]چون او را صرف كردند از وجه خود حظّ او ناقص كردند،و مثله: وَ مٰا كٰانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا [3]،چون صرف كردند اين را از باغية«تا»ى تأنيث از او بيفگندند.

آنگه گفت: هَلْ فِي ذٰلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ ،در اين كه ذكرش رفت جاى سوگند است خداوند عقل را،يعنى عاقلان را.لفظ استفهام است و مراد تقرير.و عقل را براى آن«حجر»خواندند كه خداوندش را حجر كند از نابايست،چنان كه عقلش خواندند براى آن‌كه عقل كند،يعنى منع كند،و نهى خواندند او را براى آن‌كه نهى كند خداوندش را.و«حجر»منع باشد و محجور ممنوع.

آنگه گفت: أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعٰادٍ ،گفت:نبينى كه خداى تعالى چه كرد به عاد كه قوم هود بودند! إِرَمَ ذٰاتِ الْعِمٰادِ ،مفسّران خلاف كردند در معنى«إرم».سعيد بن المسيّب و خالد الرّبعىّ و أبو سعيد المقري و عكرمه گفتند:نام دمشق است.محمّد بن مالك القرظيّ گفت:اسكندريّه است[116-ر].

مجاهد گفت:امّتى‌اند از امم سلف.قتاده گفت:قبيله‌اى است از عاد.

محمّد بن اسحاق گفت:جدّ عاد است و هو عاد بن عوص بن إرم بن سام بن نوح.

و محلّ او از اعراب جرّ است الّا آن‌كه لا ينصرف است براى علميّت و تأنيث و عجمه كه او اسم قبيله است و يا اسم بقعه،و اگر اسم شخص [4]كنند علم باشد و اعجمى،و او بدل است از عاد،امّا بدل الكلّ من الكلّ،أو بدل البعض


[1] .آج+تمام.

[2] .آج:در آورند.

[3] .سورۀ مريم(19)آيۀ 28.

[4] .آج و ديگر نسخه بدلها:شخصى.

نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 20  صفحه : 260
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست