responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 20  صفحه : 138

أراد اللوم المطوىّ بعضه على بعض،أى المكرر.و زجّاج گفت:منع صرف براى علميّت است.و عدل كه اسم معدول است من طاو،كعمر من عامر.

ابن كثير و نافع و ابو عمرو خواندند:«طوى»بى‌تنوين،و باقى قرّاء«طوى».

اِذْهَبْ إِلىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغىٰ ،گفت موسى را:به فرعون رو كه او طاغى شد.

فَقُلْ ،بگو او را. هَلْ لَكَ إِلىٰ أَنْ تَزَكّٰى ،هيچ افتد تو را كه پاكيزه شوى،يعنى از اين كفر كه در اويى.نافع خواند:«تزّكى»مشدّد الزّاء على تقدير تتزكّى،و ابو عمرو گفت:اين قرائت ضعيف است براى آن‌كه«تزكّى»،زكات دادن باشد،و موسى فرعون را با زكات دادن نخواند و او بر كفر مصر [1]،بل او را با زكا و طهارت اسلام خواند.پس قرائت مخفّف بهتر است.

وَ أَهْدِيَكَ إِلىٰ رَبِّكَ فَتَخْشىٰ ،و من تو را با خداى مى‌خوانم و هدايت و ارشاد مى‌كنم به او به بيّنات و ادلّت و معجزات تا از او و از عقاب او بترسى.

صخر بن ابي جويريه گفت خداى موسى را گفت:به فرعون شو و او را دعوت كن،و من دانم كه او اجابت نكند.موسى گفت:بار خدايا!تو دانى كه او اجابت نكند،جرا مى‌فرستى مرا؟گفت:بر تو رفتن است و گفتن.چون او اجابت نكند،تاوان بر او باشد،بر تو نباشد.برو تا حجّت مرا باشد بر او،و او را بر من حجّت نباشد.

فَأَرٰاهُ الْآيَةَ الْكُبْرىٰ ،در كلام محذوفى هست،و تقدير آن‌كه:فذهب إليه و دعاه إلى اللّه فطالبه،فرعون بالبيّنة فأريه الآية الكبرى،گفت:موسى رفت و فرعون را دعوت كرد.فرعون از او معجز خواست.موسى با او نمود آيت و معجزه مهتر از عصا و يد بيضا.

فَكَذَّبَ وَ عَصىٰ ،او تكذيب كرد و دروغ داشت[61-ر]آن را و عصيان كرد در فرمان او.


[1] .آج و ديگر نسخه بدلها+بود.

نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 20  صفحه : 138
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست