نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 2 صفحه : 310
و كيف تواصل من اصبحت خلالته كأبي مرحب اى كخلالة ابي مرحب،و هم از اين باب است قولهم:السّخاء حاتم و الشّجاعة عمرو،يعنى سخا سخاى حاتم است و شجاعت شجاعت عمرو،و اين قول قطرب و زجّاج است.
و وجهى ديگر آن است[204-پ]كه:«برّ»گفت و مراد«بارّ»است،براى آنكه عرب چون خواهند كه مبالغت كنند اسم فعل بر فاعل نهند،چنان كه گويند:
رجل صوم و عدل و زور و فطر،اى صائم و عادل و زائر و مفطر،و اين براى مبالغت كنند [1]تا چنين نمايند كه او خود به جملگى آن فعل است.
و وجهى ديگر آن است كه:«برّ»گفت و مراد ذو البرّ است،چنان كه خنساء [2]گفت در وصف گاوى كوهى كه بچۀ او را صيّاد بگرفته است:
ترتع ما رتعت [3]حتّى اذا ادّكرت فانّما هى اقبال و ادبار اى ذات اقبال و ادبار.
مَنْ آمَنَ بِاللّٰهِ ،و نيكوكار آنكس بود كه ايمان دارد [4]به خداى و صفات او،و در لفظ ايمان داخل باشد،ايمان به خداى تعالى و پيغامبران و قيامت و بعث و نشور و كتابها و فرشتگان.و در آيت دليل است بر بطلان قول آنان كه گويند:عمل از جملۀ ايمان است،براى آنكه حقتعالى ايمان از عمل جدا كرد.اوّل ايمان به آنچه واجب است كه تصديق كنند آن را بگفت،من قوله: بِاللّٰهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلاٰئِكَةِ وَ الْكِتٰابِ وَ النَّبِيِّينَ .
آنگه ذكر عمل صالح كرد به«واو»عطف و چيزى [5]بر نفس خود عطف نكنند، بايد كه معطوف دگر باشد و معطوف عليه دگر،دگر آنكه [6]اگر چنان بودى كه ايشان گفتند [7]،به منزلت آن بودى كه گفتى:من آمن باللّه،و:آمن باللّه و:امن
[1] .مج+اسم فعل بر فاعل نهند چنان كه گويند:رجل صوم و عدل،با توجّه به وز و اتّفاق نسخه بدلها،زايد مىنمايد.