نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 2 صفحه : 130
وَ قَضىٰ رَبُّكَ أَلاّٰ تَعْبُدُوا إِلاّٰ إِيّٰاهُ [1]... ،و به معنى حكم بود في قوله: وَ اللّٰهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ [2]... ،و به معنى اعلام بود في قوله: وَ قَضَيْنٰا إِلىٰ بَنِي إِسْرٰائِيلَ فِي الْكِتٰابِ [3]... ،و به معنى گزاردن بود،[135-پ]كقضاء الدّين و قضاء الصّلاة،و منه قوله: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضىٰ نَحْبَهُ [4]... ، و امّا قوله-عزّ و جلّ-في قصّة موسى-عليه السّلام: فَوَكَزَهُ مُوسىٰ فَقَضىٰ عَلَيْهِ [5]... ، گفتهاند [6]معنى آن است كه:فقتله،اگرچه آنجا فايده اين مىدهد.امّا«قضاء»به معنى قتل نيامده است،معنى آن است كه عمر بر او به سر آورد،و اصل او در لغت احكام و اتمام بود،چنان كه ابو ذؤيب گفت:
و عليهما مسرودتان قضاهما داود أو صنع السّوابغ تبّع و[نيز به معنى] [7]ايجاب و الزام[بود] [8]،و اين اقسام عند تأمّل از اين دو بيرون نيست.
فَإِنَّمٰا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ،اين عبارتى باشد از سرعت وجود و نفى امتناع آن عند ارادت خداى-عزّ و جلّ-آن را بىتعذّر و تعسّر نه آنكه آنجا قولى باشد يا امرى، براى آنكه قول با معدوم،و امر معدوم را در حكمت نكو نباشد،اين بر سبيل تشبّه [9]است به معنى [10]چنان كه يكى از ما كه چيزى خواهد كه بباشد،طريق آن است كه گويد:«كن»تا بباشد،و در حقّ خداى تعالى قول و امر بر اين تشبيه باشد،همچنان كه در حقّ آسمان و زمين گفت: فَقٰالَ لَهٰا وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيٰا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قٰالَتٰا أَتَيْنٰا طٰائِعِينَ [11].
اهل اشارت گفتند:چنانستى كه گفت كار من به خلاف كار تو است،چنان كه من به خلاف توام [12].چون خواهى كه [13]كارى كنى تو را آلت بايد و ساز و عدّت و وقت و مهلت بايد [14]،چون چيزى خواهم بيش از آنوقت نرود كه گوينده گويد: