نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 2 صفحه : 128
نماى بر جاى پاكيزه تا نماز كنم.گفت:طهّر قلبك و صلّ حيث شئت،دل پاك كن و هرجا كه خواهى نماز كن.
وَ قٰالُوا اتَّخَذَ اللّٰهُ وَلَداً ،در جهودان آمد كه گفتند:عزيز پسر خداست،و در ترسايان كه گفتند:مسيح پسر خداست،و در مشركان عرب كه گفتند:فريشتگان دختران خدااند [1].
حقتعالى از [2]ايشان حكايت كرد كه:ايشان گفتند خداى فرزندى گرفت.و «ولد»لفظ جنس است،صالح بود يكى را و جماعتى را،از اين جا گويند:فلان من ولد فلان،فلان از فرزندان فلان است[135-ر].
آنگه رد كرد بر ايشان و جواب داد كه: سُبْحٰانَهُ ،منزّه است او ازآنكه فرزند گيرد، بَلْ لَهُ مٰا فِي السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ ،بل او راست هرچه در آسمانها و زمين است،و آن را كه ملك آسمان و زمين [3]او را باشد،چه حاجت بود او را به آنكه فرزند گيرد!چون همه بنده او باشند و در ملك و ملك او باشند. كُلٌّ لَهُ قٰانِتُونَ ،در معنى «كلّ»خلاف كردند در آيت.
بهرى [4]گفتند:مراد آن است كه همه از آنان كه شما ايشان را فرزند خوانديد از عيسى و عزير و فريشتگان،همه خداى را قانت و مطيعند،و اين قول مقاتل و يمان است.
بهرى [5]دگر گفتند:مراد اهل طاعت خدااند،يعنى مطيعان خداى قانتند و مطيع،و آنان را كه عاصى و كافرند در شمار نياورد و گفت:به ايشان اعتبار نيست، و اين قول عبد اللّه عبّاس است و اختيار فرّاء.
بهرى [6]دگر گفتند:مراد جمله بندگان خدااند،مؤمن و كافر و مطيع و عاصى.
آنگه در كافر دو طريق گفتند،يكى آنكه:اگرچه ايشان مطيع و خاضع نيند [7]خداى [8]را،و لكن سايۀ ايشان [9]خداى را سجده مىكند في قوله: