نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 17 صفحه : 304
در دل بيمارى شك و نفاق دارند از منافقان [1]، يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ ،در تو [2]مىنگرند، نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ ،نگريدن كسى كه در جان كندن و سكرات مرگ [3]بىهوش شده باشد، فَأَوْلىٰ لَهُمْ ،اين كلمت تهديد و وعيد است.قتاده گفت:معنى آن است كه:العقوبة اولى بهم و النار اولى لهم.عبد اللّٰه عباس گفت:معنى آن است كه:اولى وقف كنند اين جا [4]،آنگه ابتدا كرد و گفت:لهم،اى للمؤمنين طٰاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ ،و گفتند:تقدير آن است،اولى لهم،اى للمنافقين، طٰاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ ،من ان يجزعوا [5]من القتال،اى طاعة،و قول معروف اولى لهم من الجزع.و بر قول آنان كه گفتند: طٰاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ ،كلامى است منفصل از اول،در او چند قول گفتند:يكى آنكه اين از كلام منافقان است كه گفتند پيش نزول آيت جهاد،و التقدير قالوا:منا [6]طاعة و لنا قول [7]معروف.قول ديگر آنكه،از كلام خداى است[278-پ]،[و خبر محذوف است،يعنى طاعة للّٰه [8]،و قول معروف،سخنى كه منكر نباشد و آنكه ] [9]عتابى گفت،تقدير اين است: فَأَوْلىٰ لَهُمْ ، اى للمنافقين ان يعاقبوا فلو صدقوا اللّٰه لكان خيرا لهم،آنگه طاعت و قول معروف معترض آمد ميان اين دو كلام و تقدير آنكه،و للمؤمنين طاعة و قول معروف،و اللّٰه [10]اعلم بمراده من كلامه،چه اين جمله محتملات كلام است و خداى عالمتر است كه از اين جمله مراد او كدام است.و مراد به طاعت امتثال فرمان خداى است.و به قول معروف،سخنى كه منكر نباشد و در شرع و عقل قبيح نبود،يا از باب واجبات باشد يا از مندوبات،و خلاصۀ معنى بر اين وجوه كه به تازى گفته شد،اين است كه منافقان را اولىتر آن بود كه طاعت خداى داشتندى و سخن نيكو گفتندى،ازآنكه عند نزول آيت جهاد جزع مىكنند و [11]مىگويند بر طريق استهزا: مٰا ذٰا قٰالَ آنِفاً [12].و قول ديگر آنكه فَأَوْلىٰ لَهُمْ ،دوزخ به ايشان اولىتر.طاعت و قول معروف،ايشان را به بودى اگر كردندى.قول ديگر منافقان را تهديد است،فى قوله: فَأَوْلىٰ لَهُمْ ،آنگه