نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 17 صفحه : 258
و باز برگرفتن [1]بيست و يك ماه.و اين خلاف قرآن است،آنجا كه گفت: وَ الْوٰالِدٰاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاٰدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كٰامِلَيْنِ [2]... ،و جملۀ قراء خواندند: وَ فِصٰالُهُ ،به الف،مگر يعقوب كه او خواند:و فصله،بىالف.و فصل و فصال [3]و فطام يكى باشد و آن از شير بازگرفتن كودك بود.و اميرالمؤمنين [4]-عليه السلام-به اين آيت تمسك كرد بر آنكه مدت حمل شش ماه باشد،و آن قصت برفت. حَتّٰى إِذٰا بَلَغَ أَشُدَّهُ ،تا برسيد به حد بلوغ.و گفتند:به غايت برنايى و تمام قوت.مجاهد گفت:
سى و سه سال [5].بعضى ديگر گفتند:سى سال.بعضى ديگر گفتند:از هژده [6]سال تا چهل سال. وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ ،چهل [7]سال رسيد.
سدى و ضحاك گفتند:آيت در سعد ابو وقاص آمد،و قصت او برفت.و بعضى ديگر گفتند:آيت در شأن ابو بكر آمد و پدرش ابو قحافه عثمان بن عمرو و مادرش ام الخير بنت صخر بن عمرو.چون ابو بكر به چهل سال رسيد ايمان آورد به رسول-عليه السلام-گفت: رَبِّ أَوْزِعْنِي ،گفت:بار خدايا!مرا الهام ده تا شكر نعمت تو بكنم، يعنى الطافى كن با من كه عند آن ممتنع [8]شوم [9]از عقوق و تضييع حقوق.و الإيزاع الحمل على الوزع،و هو الكف و المنع و قولهم:لا بد للناس من وزعة [10].و قول النابغة:
و قلت الما تصح و الشيب وازع اى،مانع.
أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلىٰ وٰالِدَيَّ ،كه شكر كنم آن نعمت را كه كردى با من و با مادر و پدر من و عملى كنم صالح كه از من بپسندى. وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي ،و مرا[255-ر]به صلاح دار در فرزندم [11]،يعنى توفيق صلاحم ده در حق ايشان. إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ ،كه من با درگاه تو گريختم و من از جمله مسلمانانام.
أُولٰئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مٰا عَمِلُوا ،ايشان آنانند كه عمل نيكوتر از