نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 17 صفحه : 227
آنگه تهديد كرد و گفت: وَيْلٌ لِكُلِّ أَفّٰاكٍ ،واى بر هر دروغاندازى بزهكار مرتكب اثم و گناه.و گفتند:ويل،نام واديى است كه خون و ريم اهل دوزخ به آنجا شود [1].
آنگه وصف كرد اين افاك را گفت: يَسْمَعُ آيٰاتِ اللّٰهِ تُتْلىٰ عَلَيْهِ ،گفت:آيات خداى مىشنود كه بر او مىخوانند،آنگه اصرار مىكند بر كفر در آن حال كه مستكبر [2]باشد،يعنى از روى تكبر بر كفر مقام مىكند و مىستيهد و بر او هيچ اثر نمىكند،ازآنكه او در آن آيات انديشه نمىكند تا پندارى خود نشنيد [3].آنگه گفت:يا محمد!مژده ده او را به عذابى مولم،و بشارت عذاب [4].و مضرت مجاز باشد از روى عرف و اگرچه اصل وضع مانع نيست،براى آنكه بشارت چيزى باشد كه اثر او بر بشره پيدا شود،و اين در خير و شر روان باشد [5].
آنگه هم در وصف او گفت: وَ إِذٰا عَلِمَ مِنْ آيٰاتِنٰا شَيْئاً اتَّخَذَهٰا هُزُواً ،گفت:
چون از آيات ما چيزى[239-ر]بداند،آن را افسوس [6]گيرد و برآن استهزا كند چنان كه ابو جهل كرد آنگه كه حديث زقوم بشنيد. أُولٰئِكَ لَهُمْ عَذٰابٌ مُهِينٌ ، گفت:ايشان را عذابى باشد خواركننده.
آنگه گفت: مِنْ وَرٰائِهِمْ جَهَنَّمُ ،در پيش ايشان دوزخ است.و بيان كردهايم كه «وراء»، [7]خلف باشد و قدام باشد،و اين جا هر دو محتمل است ازآنجا كه [8]ايشان دوزخ و ذكر آن با پس پشت انداختهاند.آنگه گفت: وَ لاٰ يُغْنِي عَنْهُمْ مٰا كَسَبُوا شَيْئاً ،گفت:غنا نكند آنچه ايشان مىكنند و اندوختهاند و ذخيرت كرده از مال و ملك، وَ لاٰ مَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّٰهِ ،و نه آن معبودان كه ايشان گرفتهاند بدون خداى،و ايشان را عذابى باشد بزرگ.
هٰذٰا هُدىً ،گفت:اين قرآن هدى است،يعنى [9]،هادى و راهنماى با لطف و بيان [10]، وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيٰاتِ رَبِّهِمْ ،و آنان كه كافر شوند به آيات ما [11]،