نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 17 صفحه : 193
قول معتمد آن است كه ظاهر دليل او مىكند،و آن آن است كه،رسول -عليه السلام-خواست تا رد كند بر كافران قول و مذهب فاسد ايشان را [1]،اثبات فرزند در حق او.گفت:اگر چنانستى كه او را،تعالى،فرزندى بودى،اول كس كه او را پرستيدى و اولىتر كس،من بودمى،چون [2]نمىگويم و عبادت نمىكنم فرزند [3]او را،دليل است بر آنكه او را فرزند نيست.نفى عبادت به دليل نفى فرزند كرد،چه اگر بودى،عبادتش واجب بودى.قولى ديگر آن است كه اگر [4]فرزندى بودى،اول كس [5]كه ننگ داشتى از عبادت او،من بودمى،چه وجود فرزند دليل جسميت كند،و آنكه جسم باشد عاقلان از عبادت او استنكاف كنند،يقال:عبد يعبد عبدا اذا انف و غضب.قال الشاعر:
الا مرنت [6]أم الوليد و اصبحت لما ابصرت فى الرأس منى تعبد [7] و قال الآخر:
متى ما يشأ ذو الود [8]يصرم خليله و يعبد عليه لا محالة ظالما نعجة بن بدر الجهني [9]گفت:در عهد عثمان زنى را با شوى [10]دادند،به شش ماه بار گرفت و كودكى بياورد.او را پيش عثمان بردند،گفت:[221-پ]ببرى اين را و رجم كنى.اميرالمؤمنين [11]-عليه السلام-حاضر بود،گفت:بهتر [12]انديشه كن.
گفت:انديشهى من تا اينجاست.گفت ياران را [13]:شما چه گويى؟گفتند: