ايمان نياوردند [1]به او تا [2]ببينند عذاب دردناك.
آيد [3]به ايشان ناگاه و ايشان نمىدانند.
گويند ما هستيم مهلت داده.
به عذاب ما شتاب مىكنند؟ نهبينى [4]كه اگر برخوردارى دهيم ايشان را ساليان؟ پس آيد به ايشان آنچه وعده مىكنند [5]ايشان را.
نگزيراند [6]از ايشان آنچه ايشان را برخوردار كرده باشند.
و هلاك نكرديم از شهرى [7]الّا آن را ترسانندگان بودند.
به ياد دادن [8]و نبوديم بيدادكار.
و فرونياوردند آن را ديوان.
و نشايد [9]ايشان را و نتوانند [10]ايشان.
ايشان از شنيدن معزولاند.
[157-ر] و مخوان با خداى ديگر خدايان [11]كه باشى از عذابكردگان.
و بترسان نزديكتر را از خويشان [12].
و فرونه بالت [13]براى آنكه
[1] .آط،آب:نيارند،آج،لب،آل،مش:نمىآرند.
[2] .مش:بر آنكه.
[3] .آط،آب:بيايد،آج،لب،آل:پس بيايد.
[4] .آط،آج،لب،آل:بينى،آب،مش:آيا ديدى.
[5] .آب،مش:وعده دادهاند.
[6] .مش:بىنياز نكرد.
[7] .آب،مش:دهى.
[8] .آب،مش:يادداشت.
[9] .آج،لب،آل:نسزد،آب،مش:سزاوار نبود.
[10] .آب،مش:توانايى نداشتند.
[11] .آب:با خداى خداى ديگرى،آط،مش:با خداى خداى ديگر.
[12] .آط،خويشان نزديكت را.
[13] .آب،مش:فرودار بال خود را،آج،لب،آل:نرم دار بال تو را.