چون گفت [1]ايشان را برادرشان صالح نمىترسى؟ من شما را پيغامبرىام استوار.
بترسى از خداى و طاعت دارى [2]مرا.
و نمىخواهم [3]بر او مزدى،نيست مزد من مگر بر خداى جهانيان.
آيا مىگذارند شما را [4]در آنچه اينجاست ايمن.
در بهشتها [5]و چشمهها.
و كشتها و درختان [6]خرما كه شكوفۀ آن لطيف است.
و مىتراشى از كوهها خانهها آسوده.
بترسى از خداى و طاعت دارى [7]مرا.
و طاعت مدارى فرمان اسراف كنان را.
آنان كه تباهى كنند در زمين و نيكى نكنند.
[153-ر] گفتند:توى تو از جملۀ جادوىكردگان [8].
نيستى تو الّا آدمى چون ما،بيار دليلى اگر تو را از راستيگرانى [9].
گفت اين شترى است كه آن را [10]نصيبى است و شما را نصيبى روزى معلوم.
[1] .آج،لب،آل+مر.
[2] .آب:فرمان بريد.
[3] .آب:و سؤال نمىكنم شما را،آج،لب،آل:نمىخواهم از شما.
[4] .اساس:رها مىكنى،با توجّه به ضبط مشترك آج،لب،آل،تصحيح شد.
[5] .آط،آج،لب،آل،مه:بستانها.
[6] .آط،آج،لب،آل:درختهاى.
[7] .آب،آج،لب،آل:فرمان بريد.
[8] .آط،لب:جادوگران.
[9] .همۀ نسخه بدلها:راستگويان.
[10] .آط،مه:هست او را.