آورد [1]او را درد زادن به درختى خرما،گفت:كاشكى من بمردمى پيش از اين و بودمى فراموش شده.
آواز داد او را آنكه در زير او بود،گفت كه:اندوه مدار كه كرد خداى تو در زير تو جويى.
و بجنبان با خود [2]درخت خرما تا بيفتد بر تو رطب [3]تازه.
بخور و بياشامان [4]و روشن دار چشم اگر بينى از آدميان كسى را بگو كه من نذر كردم خداى را روزه كه سخن نگويم امروز با هيچ آدمى.
آورد او را به قومش برگرفته،گفتند [5]:[اى مريم] [6]آوردى چيزى منكر.
اى خواهر هارون،نبود پدر تو مردى بد،و نبود مادر تو ناپارسا.
اشارت كرد به او، گفتند:چگونه سخن گوييم با آنكه در گهواره است كودك است.
گفت:من بنده خدايم،آمد به من كتاب و كرد مرا پيغامبرى.
و كرد مرا مبارك هرجا كه باشم و وصيّت كرد مرا به نماز و به زكات تا باشم زنده.
و نيكوكار [7]به مادرم،و نكرد مرا
[1] .آج،لب:رو داد.
[2] .آج،لب:پاى خود به.
[3] .آب،مش:خرماى.
[4] .آج،لب:بياشام.
[5] .آط:گفت،به قياس با نسخه آب،تصحيح شد.
[6] .آط:ندارد،از آب،افزوده شد.
[7] .آج،لب:نيكوكارى.