داديم او را حكمت به كودكى.
و رحمتى از نزديك ما و پاكيزگى و بود پرهيزگار.
و نيكوكار [1]با مادر و پدر،و نبود متكبّرى نافرمان.
و سلام بر او باد آن روز كه بزاد و آن روز كه بميرد و آن روز كه برانگيزند او را[زنده] [2].
و ياد كن در كتاب مريم[را] [3]،چون كناره گرفت از اهل خود جايى آفتابگاه.
بگرفت از پيش ايشان حجابى،بفرستاديم به او جبريل ما را،مثال شد او را آدمى راست خلق.
گفت من پناه با خداى مىدهم از تو اگر تو پرهيزگارى.
گفت:من رسول خداى توام تا بدهم تو را پسرى پارسا.
گفت:چگونه باشد مرا پسرى و نپسود مرا آدمى [4]و نبودم [5]زناكننده.
گفت همچنين،گفت خداى تو آن بر من آسان است تا كنم آن را نشانى مردمان را و بخشايشى از ما و بود كارى حكم كرده.
بر گرفت[او را] [6]و با كناره برد جايى دور.
[1] .آج،لب+بود.
[3] [2] .آط:ندارد،به قياس با نسخۀ مش،افزوده شد.
[4] .آج،لب:و دست آدمى به من نرسيده.
[5] .مش:نبوم.
[6] .آط:ندارد،از آب،افزوده شد.