نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 13 صفحه : 352
بر آوردند:يكى از آن كشته و يكى از آن مرده،مردم به تشييع جنازۀ كشته راغبتر بودند و كس در قفاى جنازۀ مرده نمىاستاد،او گفت:اى قوم!ميل و رغبت شما به جنازۀ كشته مىبينم دون اين متوفّى،و اللّه كه من مبالات نكنم كه مرا از كدام گور برانگيزند از اين دو گور:يعنى گور كشته يا مرده!نمىشنوى كه خداى تعالى چگونه گفت: وَ الَّذِينَ هٰاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللّٰهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مٰاتُوا -الآية.ابن عامر[خواند] [1]:
ثمّ قتلوا به تشديد من التّقتيل،و باقى قرّاء،به تخفيف من القتل.
لَيُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلاً ،خداى تعالى ايشان را در جايى برد كه ايشان بپسندند، يعنى بهشت جاودان.و مدخل،روا بود كه مصدر بود،و روا بود كه موضع بود،و اين جا موضع قريبتر است.و خداى تعالى داناست و بردبار،شتاب نكند به عقاب [2]كافران،چه شتاب آن كند كه ترسد كه فايت شود،و قديم تعالى از اين منزّه است، چه خلايق در قبضۀ قدرت اويند.
ذٰلِكَ وَ مَنْ عٰاقَبَ بِمِثْلِ مٰا عُوقِبَ بِهِ ،اى ذلك الحديث و الشّأن،يعنى حديث و قصّه اين است كه شنيدى،و اين براى تنبيه گويد عرب و عجم،و براى تقرير كلام دوم.آنگه گفت: وَ مَنْ عٰاقَبَ بِمِثْلِ مٰا عُوقِبَ بِهِ ،به هركس كه او عقوبت كند بمانند آنكه او را عقوبت كرده باشند،و لفظ دوم كه«عوقب»است [3]اوّل واقع بوده است،آن را بر حقيقت عقوبت نخوانند و لكن بر مجاز براى ازدواج لفظ را، چنان كه گويند:الجزاء بالجزاء،و قوله تعالى: وَ جَزٰاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهٰا [4]...،و دوم سيّئه نباشد. ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ ،پس بر او بغى و ظلم كنند،خداى او را نصرت كند،يعنى اگر كسى بر كسى ظلمى كند باز اين مظلوم دست يابد او را تا به آن ظلم عقوبت كند،باز اين ظالم دست يابد بر اين مظلوم[57-ر]كه [5]عقوبت به واجب كرده باشد خداى يار اين مظلوم باشد و او را نصرت كند.و«لام»و«نون»تأكيد في قوله: لَيَنْصُرَنَّهُ اللّٰهُ ،براى جواب قسمى مضمر آمد [6]. إِنَّ اللّٰهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ ،كه خداى تعالى عفوكننده و آمرزنده گناه است.