نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 13 صفحه : 290
است كه:من ندانم كه كى خواهد بودن و چند مانده است با آن! إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ ،او،يعنى خداى تعالى داند آنچه شما آشكارا كردى، و آنچه پنهان دارى نيز داند.
وَ إِنْ أَدْرِي ،المعنى و ما ادري،«ان»به معنى«ما»ى نافيه است. لَعَلَّهُ ، همانا آن،يعنى تأخير عذاب كنايتى است عن غير مذكور،همانا اين تأخير عذاب از شما فتنه [1]و اختبارى است تا شما را خالص كنند،چنان كه آتش زر را. وَ مَتٰاعٌ إِلىٰ حِينٍ ،و تمتّعى است تا به وقت آجال شما.
شعبى گويد:چون حسن [2]على-عليهما السّلام-كار به معاويه تسليم كرد، معاويه گفت:خطبهاى كن تا مردمان از اين حال با خبر شوند.او خطبهاى كرد و در او حمد و ثناى خداى گفت [3]،آنگه گفت:
انّ اكيس الكيس التّقى و احمق الحمق الفجور،و انّ هذا الامر الّذى اختلفت [4]فيه انا و معاوية امّا حقٌّ لغيري كان احقّ به، و امّا حق كان لي فتركته طلبا لصلاح الامّة ،آنگه اين آيت برخواند: وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتٰاعٌ إِلىٰ حِينٍ .
قٰالَ [5]رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ ،بگوى اى محمّد:بار خدايا!حكم كن ميان من و اين كافران بحقّ،و خداى تعالى حكم جز بحقّ نكند.
در اين چند وجه گفتند،يكى آنكه:رسول را به آن تعبّد بود تا او را برآن ثواب باشد،چنان كه ما را در دعا كردن رسول را من قولنا:اللّهمّ اعل درجته،و تقبّل شفاعته،و ابعثه مقاما محمودا،يغبطه به الاوّلون و الآخرون،و اين دعايى است كه اگر ما نگوييم،خداى تعالى خود بكند،امّا ما را در آن نفع لطف و ثواب است.
و وجهى دگر آنكه:به«حقّ»،عذاب خواست،و معنى آنكه:اللّهمّ احكم عليهم بالعذاب،خداى تعالى اين دعا اجابت كرد به قتال روز بدر،بيانه قوله:... رَبَّنَا افْتَحْ بَيْنَنٰا وَ بَيْنَ قَوْمِنٰا بِالْحَقِّ [6].