نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 13 صفحه : 170
[21-ر]
گفت:برو كه تو را در زندگانى است گوى كه الف مباد [1]با آدميان و تو را وعدهاى است كه خلاف نكنند آن را و درنگر به خدايت آنكه همه روز بر وى نشسته بودى [2]بسوزيم او را پس بپراگنيم او را در دريا پراگندنى [3].
خداى شما،خداى آن است كه [4]نيست خدايى مگر او و فراخ شد هر چيزى را به دانش.
و همچنين قصّه مىگوييم بر تو از خبرها آنچه سابق شده است و بداديم تو را از نزديك ما [5]ياد كردى.
قوله-عزّ و علا [6]: إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً ،«انّه»ضمير شأن و كار راست،يعنى كار چنين فتاد [7]كه هركه او با پيش خداى شود گناهكار.و نصب او بر حال است از فاعل،يعنى در آن حال كه مىشود گناهكار باشد.
مفسّران گفتند:مراد به مجرم،كافر [8]است. فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ ،«فا»براى جواب شرط آمد،او را دوزخ بود،و نصيب وى دوزخ باشد. لاٰ يَمُوتُ فِيهٰا ،نميرد [9]در آنجا تا بازرهد [10]و زنده نباشد زندگانى كه او را در آن خيرى و راحتى باشد،بل زندگانى بود كه مرگ از آن به بود.
وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً ،و هركه با پيش خداى شود مؤمن، قَدْ عَمِلَ الصّٰالِحٰاتِ ،و عمل صالح كرده باشد.و نصب«مؤمنا»بر حال است،و«قد»لتقريب الماضى من