نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 13 صفحه : 155
گفت:هر جنينى [1]را از آن جنس آفريد كه مادر و پدر او باشد،از آدمى بهايم [2]نيافريد و از بهايم حيوانى ديگر نيافريد.عطيّه و مقاتل گفتند:هر چيز را صورت او دادند تا هر حيوانى صورتى دارد بر افراد [3].ضحّاك گفت:معنى آن است كه،هر چيز [4]را از حيوانات آلات مصالح خود بداد از:چشم بينا،و گوش شنوا،و دست گيرنده،و پاى رونده،و زبان گوينده آنان را كه نطق باشد.
بعضى گفتند:مراد الهام معاد و معاش است كه هر حيوانى داند كه او بامداد به طلب معاش كجا رود و شبانگاه با مراح خود كجا رود.و وجهى دگر هست كه كلام محتمل است آن را و به فصاحت كلام لايق،و آن آن است كه: أَعْطىٰ كُلَّ شَيْءٍ من الخلق حقّه،اى خلقه على احسن ما يمكن و اصلحه،يعنى هر چيزى را حق بگزارد [5]در باب خلق تا چنان آفريد كه لايق حال اوست،إمّا به حسن و احكام و اتقان،و امّا به وجه صلاح. ثُمَّ هَدىٰ ،اى هداهم،آنگه هدايت داد ايشان را از بيان و الطاف و تسهيل و تيسير،و بيان اين وجه بازپسين روايت نصير است از كسائى كه او خواند: أَعْطىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ،على الفعل الماضى،آنگه مفعول دوم محذوف باشد از كلام،و تقدير آنكه:اعطى كلّ شىء خلقه حقّه من الخلق و الاحكام و الاتقان.
قٰالَ فَمٰا بٰالُ الْقُرُونِ الْأُولىٰ ،فرعون موسى را گفت:حال آن امّتان گذشته چيست؟و اين آنگه گفت كه موسى گفت:... يٰا قَوْمِ إِنِّي أَخٰافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزٰابِ، مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عٰادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ [6].
گفت:حال اينان كه گفتى چيست اكنون؟ او گفت: عِلْمُهٰا عِنْدَ رَبِّي فِي كِتٰابٍ. ،علم به احوال ايشان به نزديك خداست تعالى،يعنى عالم است به احوال ايشان،و آن علم در كتابى [7]نوشته است،يعنى لوح محفوظ. لاٰ يَضِلُّ رَبِّي ،اى