responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 12  صفحه : 318

و فردا تدبير خود سازيم [1].آن شب در غار شدند و بخفتند و خداى تعالى خواب بر ايشان مستمر كرد تا سيصد و نه سال بخفتند و كس راه با ايشان نبرد [2]،جز آن‌كه ايشان را مفقود يافتند.جماعتى [3]كه ايشان را همّت بود لوحى بگرفتند و نامهاى ايشان و انسابشان و عددشان و تاريخ غيبتشان بر [4]نوشتند كه:فلان و فلان،و چند كس از معروفان و جوانان شهر مفقود شدند،و كس ايشان را بازنيافت،و خداى تعالى آن غار پوشيده كرد از چشم خلقان.و آن لوح در خزانۀ [5]پادشاه بنهادند،و گفتند:همانا اينان را شأنى [6]باشد.چون قرنها برآن بگشت [7]و مدّت به سر آمد.

خداى تعالى اطّلاع داد بر ايشان،چنان كه گفت: وَ كَذٰلِكَ أَعْثَرْنٰا عَلَيْهِمْ [8]-الآية.

وهب منبّه [9]گفت:يكى از حواريّان عيسى به در شهر اصحاب الكهف آمد و خواست تا در آنجا شود،او را گفتند:بر در اين شهر بتى نهاده است،كس را رها نكنند كه در شهر شود تا آن بت را سجده نكند.او در شهر نرفت و بيرون [10]شهر گرماوه‌اى بود،در آن گرماوه رفت و آنجا كار مى‌كرد و مزدى مى‌ستد و نفقة مى‌كرد، و خداى را مى‌پرستيد.گرماوگان [11]از قدوم او خير و بركت بسيار ديد،او را اكرام كرد،و مردم او را از حسن سيرت و صلاح او دوست گرفتند،و او اخبارى كه از عيسى [12]شنيده بود مردم را مى‌گفت:و با خير و با طاعت دعوت مى‌كرد.جماعتى به او بگرويدند و او را با صاحب حمّام شرط آن بود كه به روز،كار او كند [13]و به شب به كار خود مشغول باشد.تا يك روز پسر پادشاه آن شهر،زنى را برگرفت و بفرمود تا:

گرماوه خالى كردند،و خواست تا در گرماوه شود.اين مرد او را پند داد [14]و گفت:

شرم ندارى،و تو پسر ملك شهرى و اين كار به تو زشت باشد!پسر پادشاه خجل شد و برگشت،باز بازآمد [15]و خواست تا در گرماوه شود.مرد دگرباره نهى كرد و وعظ


[1] .همۀ نسخه بدلها،بجز قم و مل:بسازيم.

[2] .مل:نبردند.

[3] .قم+را.

[4] .همۀ نسخه بدلها،بجز قم و مل+او.

[5] .همۀ نسخه بدلها،بجز قم و مل:خزينه.

[6] .آج،لب:نشانى.

[7] .همۀ نسخه بدلها،بجز قم و آط:بگذشت،آط:بگزشت.

[8] .سورۀ كهف(18)آيۀ 21.

[9] .آز:وهب بن منبّه.

[10] .همۀ نسخه بدلها،بجز قم و مل:بر در.

[11] .قم:گرماوه‌بان،آط،آب،آز،آج،لب:صاحب گرماوه.

[12] .لب:موسى.

[13] .همۀ نسخه بدلها،بجز قم و مل:بكند.

[14] .همۀ نسخه بدلها،بجز قم و مل:راه بنداد.

[15] .مل:پس دگرباره بازآمد،آز:بازپس آمد.

نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 12  صفحه : 318
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست