نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 11 صفحه : 118
است.و گفتند:سيمين بود.و گفتند [1]:شكل چهار يكى [2]بود سيمين.و بعضى دگر گفتند:شكل كاسى بود زرّين [3]،جوهرى گرانمايه در ميان او.ملك به آن آب خوردى چون طعام عزيز شد براى عزّت طعام و حرمت او به اين سقايت مىپيمودند.
[27-ر]و«رحل»،متاع مسافر باشد و بنگاه او. ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ ،اى نادى مناد، پس مناديى ندا كرد،للايذان [4]،و هو الاعلام و الالقاء فى الاذن،پس مناديى ندا كرد كه:اى كاروانيان!شما دزدانى و دزد آن باشد كه چيزى از حرزى بر گيرد كه نه او را باشد بر خفيه [5]و پوشيدگى،امّا [6]در شرع تا به مقدارى معلوم نرسد،بر فاعلش [7]قطع واجب نبود-و بيان اين رفته است در سورة المائده.
امّا، جَعَلَ السِّقٰايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ،تعريض برادر نباشد به دزدى براى آنكه وجود«صاع»در رحل او محتمل بود وجوه را حمل كردن بر دزدى بىدليلى وجه ندارد،و گناه آنكس را بود كه اين حمل كند.
و امّا نداى منادى بىاذن و دستورى او بود،و اگرچه جَعَلَ السِّقٰايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ به فرمان و علم او بود،در او چند قول گفتند:
يكى آنكه:مناديى ايشان را نشناخته [8]،چون صواع بر جاى نديد [9]،گفت:شما دزدى،بر سبيل خبر [10]،و گفتند:مراد استفهام است،و حرف استفهام براى آن بيفگند كه حال بر او دليل كرد،براى آنكه ايشان را نيز قطعى نبود،و آنجا كه قطع [11]نباشد استفهام نيكو بود.
و گفتند،مراد آن است كه:انّكم تشبهون السّرّاق،شما با دزدان مانى [12]،و معنى آنكه:همانا شما دزديده باشى اين صواع.
و گفتند،مراد آن بود كه:شما دزدانى كه يوسف را از پدر بدزديدى،و اين قول بعيد است براى آنكه لايق اين حال نيست،و بدين جاى در خور نيست.