responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 11  صفحه : 117

باشد احوال پدر كه او را تسلّى از من به ديدار تو بود؟تو نيز اين جا بازايستى ؟گفت:

فرج او نيز نزديك است.گفت:اين ميسّر نشود الّا به تهمتى كه آن بر تو نيكو نباشد، و آن تهمت دزدى باشد.گفت:همه رنجى تحمّل كنم اندى [1]كه از تو جدا نشوم.و اين قول بعيد نيست براى آن‌كه بر اين وجه سؤال سايل ساقط شود كه گويد:چگونه روا باشد كه او برادر را متّهم كند به دزدى از وجهى كه او نداند و غم و دلتنگى بر او [2]راه دهد؟و چون بر اين جمله [3]باشد،اين سؤال لازم نيايد.

امّا سؤال كه گويند:چگونه روا باشد كه او غم پدر بيفزايد با آن‌كه داند كه تسلّى پدر به ديدار ابن يامين است او را بازگيرد تا پدر رنجورتر شود؟جواب از اين،آن است كه گوييم:يوسف-عليه السّلام-اين به فرمان خداى [4]كرد،نه از خويشتن،و خداى تعالى خواست كه كار يعقوب و محنت او به نهايت رسد تا برسد كه هر چيز كه آن به غايت رسد،برسد،چنان كه شاعر گفت:

اذا تمّ امر دنا نقصه توقّع زوالا اذا قيل تمّ
و ديگرى گفت [5]:

اذا الحادثات بلغن المدى و كادت لهنّ تذوب [6]المهج
و حلّ البلاء و قلّ العزا و عند [7]التّناهى يكون الفرج
و منه

قوله-عليه السّلام: اشتدّى ازمة تنفرجى ،سخت شو اى سختى تا بشوى، و اى تنگى تا گشاده شوى.

امّا:«صواع»و«صاع»و«سقايت» [8]،اشتباهند و مفسّران در او خلاف كردند:

بهرى [9]گفتند،شكل سغراقى [10]بود كه او به آن آب خوردى،زرّين [11]-اين قول ابن زيد


[1] .آج،لب:آن دمى.

[2] .قم:به او.

[3] .آج:حمل.

[4] .همه نسخه بدلها+تعالى.

[5] .آب،آز،آج،لب+شعر.

[6] .آو،بم:يذوب،آز:يتذوب.

[7] .قم،آب،آز:فعند.

[8] .مل:سقا.

[9] .آج،لب:بعضى.

[10] .آب،آز،مل،لب:سقراقى،قم،در حاشيه افزوده:يعنى مشربه بود.

[11] .مل:ذرّين،آز:زترين.

نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح    جلد : 11  صفحه : 117
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست