نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 10 صفحه : 77
رسول-عليه السّلام-گفت:
عليكم بالصّدق فانّ الصّدق يهدي الى البرّ و انّ البرّ يهدي الى الجنّة،و ايّاكم و الكذب فانّ الكذب يهدي الى الفجور و انّ الفجور يهدي الى النّار، گفت:بر شما باد كه راست گويى كه صدق راه نمايد به برّ،و برّ راه نمايد به بهشت،و دور باشى از دروغ كه دروغ راه نمايد به فجور و فجور راه نمايد به دوزخ.
و در خبر است كه:يك روز ابو ذرّ غفارىّ-رحمة اللّه عليه-حديثى روايت مىكرد از رسول-عليه السّلام-جماعتى صحابه او را به دروغ مىداشتند و تصديق او نمىكردند.چون رسول-عليه السّلام-در آمد او شكايت با رسول كرد، رسول-عليه السلام-گفت:
ما اظلّت الخضراء و لا اقلت الغبراء[124-ر]اصدق لهجة من ابي ذرّ، گفت:آسمان سايه بر كس نيفكند و زمين كس را بر نگرفت راستيگرتر [1]از آن بو ذر.چون اين مىگفت،اميرالمؤمنين على از در مسجد مىدرآمد، رسول گفت:
الّا هذا الرّجل المقبل فانّه الصّدّيق الاكبر و الفاروق الاعظم.
قوله: مٰا كٰانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرٰابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللّٰهِ ،گفت:نباشد اهل مدينه را:ظاهر او نفى است و معنى نهى،چنان كه گفت:
وَ مٰا كٰانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللّٰهِ... [2]،يعنى نشايد و حرام است اهل مدينه را و آنان را كه پيرامن مدينهاند از اعراب جهينه و مزينه و اسلم و اشجع و بنى غفار كه از پيغامبر-عليه السّلام-بازپس استند در غزواتى كه او رود.و«ان»،مع الفعل در تأويل مصدر است در محلّ رفع بر اسم كان. وَ لاٰ يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ،و نه آنكه رغبت نمايند به خويشتن و تن و جان خود از او،و از تن و جان او،يعنى جان خود را صيانت كنند و جان او را ابتذال و تن و جان خود به فداى او نكنند،يقال:رغب فيه اذا اراده،و رغب عنه اذا لم يرده. ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ ،اين بر سبيل تعليل [3]گفت،اين براى آن است كه: لاٰ يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ ،نرسد به ايشان تشنگى،يقال:ظمئ يظمأ ظما،فهو ظمي و ظمآن و اظمأته انا اظماء.و لا نصب،و نه رنجى.و النّصب و الوصب و التّعب واحد،يقال:نصب ينصب نصبا،فهو نصب و ناصب [4]،و قال النّابغة: