نام کتاب : روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن نویسنده : الرازي، ابوالفتوح جلد : 10 صفحه : 78
وَ لاٰ مَخْمَصَةٌ ،و نه گرسنگى،و اصل اين كلمه من ضمور البطن باشد،يقال:
رجل خميص البطن و امرأة خمصانة. فِي سَبِيلِ اللّٰهِ ،اى فى جهاد الاعداء و قتال المشركين،در راه خداى كه غزات است و جهاد با مشركان. وَ لاٰ يَطَؤُنَ مَوْطِئاً ،و پاى بر هيچ جاى ننهد و هيچ قدمى بر ندارد كه در آن كافران را غيظى و خشمى باشد.
وَ لاٰ يَنٰالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً ،و از دشمنان هيچ اصابتى نكند از قتلى و جراحتى [1]و آنچه ايشان رنجور شوند و دلتنگ از غارت و سبى و مالى و جز آن. إِلاّٰ كُتِبَ لَهُمْ ،الّا و ايشان را به آن،عمل صالح بنويسند،حقتعالى اين آيت بر سبيل ترغيب فرمود مؤمنان را بر جهاد،و بازنمود كه:هيچ حالتى از حالات و نه خطوتى از خطوات و هيچ رنجى و اندك و بسيار به ايشان نرسد،و الّا ايشان را به آن حسنتى بنويسند،و خداى-جلّ جلاله-از عدل او آن است كه:رنج نكوكاران ضايع نكند [2].و اين آيت،از جملۀ آن آيات است كه،دليل مىكند بر عدل خداى تعالى،و آنكه عمل هيچ عامل به اندك و بسيار بر او فرونشود.
مفسّران در حكم آيت خلاف كردند،قتاده گفت:اين حكم خاصّ است به رسول-عليه السّلام.چون او به نفس خود به جهاد رفتى،هيچكس را از مسلمانان نبودى كه از او تخلّف كردى،امّا آنان كه از بعد او بودند از ائمّه،واجب نيست بر جملۀ مسلمانان كه با ايشان مساعدت كنند،و اين موافق مذهب ماست در آنكه جهاد فرض بر كفايت است،چون جماعتى كه با ايشان غنا و كفاف باشد،به آن قيام كنند از باقى بيفتد [3].و اوزاعى گفت و عبد اللّه بن المبارك و الفزارىّ و الشّعبىّ [4]و ابو جابر و سعد بن عبد العزيز،گفتند:آيت عامّ است جملۀ امّت را اول و آخر ايشان را.ابن زيد گفت:اين آنگاه بود كه در مسلمانان قلّتى بود،فامّا چون مسلمانان بسيار شدند آيت منسوخ شد بقوله تعالى: وَ مٰا كٰانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً [5]-الآية،و اين قول
[1] .اساس:جراحى،به قياس با نسخۀ آو،و ديگر نسخه بدلها،تصحيح شد.