responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى    جلد : 2  صفحه : 374

و قدرت آن خداوندى كه اينها را برمى‌گرداند پس فرمود كه از براى ما مثل ميزند به استخوان پوسيده يعنى قدرت ما را مثل قدرت خود گمان كرده و فراموش كرده است خلقت عجيب و آفريدن غريب خود را در اول خلق او پس بگو كه زنده ميكند آنها را آن خدائى كه از كتم عدم بوجود آورد در اول بار و او بهترين خلق كنندگان و عليم دانا است و هيچ امرى بر او مخفى نيست و بعضى از منكران معاد شبهه‌اى ذكر كرده‌اند اگر چه آخرش باز باستبعاد برمى‌گردد و آن بر دو وجه است:

اول‌ آنكه بعد از عدم چيزى باقى نميماند پس چگونه صحيح است بعد از عدم حكم بوجود بر آن كردن و حق تعالى اشاره بجواب اين شبهه كرده است بآنكه در اول خلق نيز هيچ چيز نبود و معدوم مطلق بود و او را آفريد همچنين او را برمى‌گرداند هر چند معدوم شده باشند.

و شبهه دوم‌ آنست كه ميگويند كسى كه اجزاى او در مشرق و مغرب عالم پراكنده شده باشد و بعضى از آنها در بدن درندگان داخل شده باشد و بعضى جزو آجرها و كوزه‌ها و مثل آنها شده باشد چگونه ميشود و از اين بعيدتر آنكه اگر آدمى آدم ديگر را بخورد و اجزاء مأكول جزو بدن آكل بشود اگر در حشر برگردند اگر آن اجزاء در بدن آكل داخل بشود بدن مأكول از چه چيز خلق خواهد شد و اگر در بدن مأكول داخل شود بدن آكل از چه چيز خلق خواهد شد پس حقتعالى براى ابطال اين شبهه فرموده‌ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ‌ و وجهش آنست كه در آكل اجزاى اصليه هست كه از منى بهم رسيده و اجزاى فضليه هست كه از غذا بهم ميرسد و در مأكول نيز هر دو قسم است پس اگر انسانى را بخورد اجزاء اصلى مأكول اجزاى فضلى آكل خواهد شد و اجزاء اصلى آكل آنهاست كه پيش از خوردن انسان جزو بدن انسان بوده است و حقتعالى بهمه عالم است ميداند كه اجزاء اصلى و فضلى هر يك كدام است پس جمع ميكند اجزاى اصلى آكل را و روح را در آن ميدمد و جمع ميكند اجزاى اصلى مأكول را و نفخ روح در آن ميكند و همچنين اجزائى كه در بقاع و اصقاع متفرق شده است بحكمت شامله و قدرت كامله خود جمع ميكند پس حقتعالى رفع استبعاد ايشان بوجه ديگر فرموده و گفته‌ الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ‌ يعنى آن خداوندى كه از درخت تر كه مباين آتش و ميراننده آنست آتش سوزاننده بيرون مى‌آورد اشاره است بآنكه دو درخت در باديه ميباشد كه يكى را مرخ گويند و ديگرى را عقار چون ميخواهند كه آتش بگيرند شاخ يكى از اين دو درخت را به همديگر ميسايند از آنها آتش‌

نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى    جلد : 2  صفحه : 374
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست