نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى جلد : 2 صفحه : 373
بهشت را از اين جهت ميخواهند كه دار كرامت خدا
و محل دوستان خدا است و لذت از نعمتهاى بهشت از اين جهت مىيابند كه علامات كرامت
الهى است و مجبوب ايشان را براى ايشان مهيا گردانيده است پس از هر گل و ريحان بوى
لطف خداوند رحمن استشمام مينمايند و از هر فاكهه و طعامى طعم رحمت بىغايت او را
مىيابند و همچنين ساير نعمتها بلكه در دنيا نيز كام و مشام ايشان همين لذت را
مىيابد پس بهشت دو بهشت است روحانى و جسمانى قالب بهشت روحانى است هم چنانكه صورت
عبادات در دنيا قالب محبت و معرفت و اخلاص و ساير مكملات عبادات است پس كسى كه در
دنيا بجسد بىروحى از عبادت قناعت كرده در بهشت جسمانى بغير لذات جسمانى لذات ديگر
نمييابد و كسى كه در دنيا روح عبادت را فهميده است و لذت عبادت را چشيده است و
عاشق عبادت گرديده است و اسرار بندگى را دريافته است و با اخلاص و خضوع و خشوع و
ساير آداب ظاهره و باطنه بعمل آورده است در بهشت جسمانى بجز لذت روحانى نمىيابد و
قدرى از بسط و توضيح اين سخن در كتاب بحار ايراد نمودهام و ذلك مما افاض اللّه
على بلطفه و هو ولى التوفيق و در اثبات معاد جسمانى اكتفا بتفسير يك آيه مىنمايد
كه باعتقاد متكلمين صريحترين آياتست قال اللّه وَ ضَرَبَ لَنا
مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ سبب نزول
اين آيه سابقا مذكور شد و فخر رازى گفته است در اين آيه غرايب بسيار هست بقدر
امكان ذكر ميكنيم پس ميگوئيم كه آنان كه منكر حشرند بعضى مطلقا متمسك بدليلى بلكه
بشبهه نيز نشدهاند و اكتفاء بمحض استبعاد و ادعاى ضرورت نمودهاند و اگر چنين است
و بسيارى از آيات بر اين دلالت دارد مثل اين آيه قالَ مَنْ
يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ يعنى گفت كى زنده ميكند استخوانها را در
حالتى كه رميم و پوسيده است اين انكار بمحض استبعاد بود و حقتعالى ابتدا كرد
بابطال استبعاد ايشان فرمود وَ نَسِيَ خَلْقَهُ يعنى آيا
فراموش كرده است كه ما خلق كرديم او را از خاك و از نطفه متشابهة الاجزاء از سر تا
قدم اعضاى مختلفه از جهت صورت و قوام از براى ايشان مقرر كرديم و اكتفاء باين
نكرديم بلكه در اين اعضاء حالتى چند قرار داديم كه از قبيل اين اجسام نيست از نطق
و عقل يعنى ادراك امور كليه كه بسبب اينها مستحق اكرام شده و از ساير حيوانات
ممتاز شده اگر بمحض استبعاد اكتفاء ميكنند چرا استبعاد از برگشتن نطق و عقل بمحل
خود نميكنند كه غريبتر است و تخصيص ايشان استخوان را بذكر از براى آن بود كه از
حيات دورتر است و وصف كردهاند آن را بپوسيده شدن و ريزه شدن باعتبار آنكه كهنه
شدن و متفرق گرديدن اجزاء موجب زيادتى استبعاد است و حق تعالى رفع استبعاد ايشان
كرد بكمال علم
نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى جلد : 2 صفحه : 373