responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى    جلد : 1  صفحه : 315

آن حضرت پيدا شدند و يكى از آن مرغان را صدا زد كه اين طفل را بردار و نيكو محافظت نما و هر چهل روز يك مرتبه بنزد ما بياور مرغ آن حضرت را گرفت و بسوى آسمان پرواز كرد و ساير مرغان نيز از عقب او پرواز كردند امام حسن عليه السّلام فرمود كه سپردم تو را بآن كسى كه مادر موسى باو سپرد موسى را پس نرجس خاتون گريان شد حضرت فرمود كه ساكت شو كه شير از غير پستان تو نخواهد خورد و بزودى او را بسوى تو بر ميگردانند مانند حضرت موسى كه بمادرش برگردانيدند چنانچه حقتعالى فرموده است كه پس برگردانيم موسى را بمادرش تا ديده مادرش باو روشن گردد پس حكيمه پرسيد كه اين چه مرغ بود كه صاحب را باو سپرديد حضرت گفت كه اين روح القدس است كه موكل است بائمه ايشان را موفق ميگرداند از جانب خدا و از خطا نگاه ميدارد و ايشان را بعلم زينت ميدهد حكيمه گفت كه چون چهل روز گذشت بخدمت آن حضرت رفتم چون داخل خانه شدم ديدم كه طفلى در ميان راه ميرود گفتم اى سيد من اين طفل دوساله است حضرت تبسم نمود و فرمود كه اولاد پيغمبران و اوصياى ايشان هرگاه امام باشند بر خلاف اطفال ديگر نشو و نما ميكنند و يك ماهه ايشان مانند يك ساله ديگرانست و ايشان در شكم مادر سخن ميگويند و قرآن ميخوانند و عبادت پروردگار ميكنند و در هنگام شير خوردن ملائكه فرمان ايشان ميبرند و هر صبح و شام بر ايشان نازل ميشوند پس حكيمه فرمود كه چهل روز يك مرتبه بخدمت او ميرسيدم در زمان حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام تا آنكه چند روزى قبل از وفات آن حضرت او را ملاقات كردم بصورت مردى كامل و او را نشناختم بفرزند برادر خود گفتم كه اين مرد كيست كه مرا ميفرمائى كه نزد او بنشينم فرمود كه اين فرزند نرجس است و خليفه من است بعد از من و عن‌قريب من از ميان شما ميروم بايد كه سخن او را قبول كنى و امر او را اطاعت نمائى پس بعد از چند روز حضرت امام حسن عسكرى عليه السّلام بعالم قدس ارتحال نمود و اكنون من حضرت صاحب الامر عليه السّلام را هر صبح و شام ملازمت مينمايم و از هر چه سؤال نمايم مرا خبر ميدهد و گاه هست كه ميخواهم سؤالى بكنم هنوز سؤال نكرده جواب مى‌فرمايد و محمد بن عبد اللّه مطهرى روايت كرده است كه بعد از وفات حضرت عسكرى عليه السّلام رفتم بخدمت حكيمه خاتون و سؤال كردم از حجت و امام زمان و خبر دادم او را از حيرتى كه مردم را عارض شده است گفت بنشين چون نشستم گفت اى محمد خدا زمين را خالى نميگذارد از حجتى كه يا ناطق است و علانيه دعوى امامت ميكند يا خاموش است و تقيه ميكند و بعد از امام حسن و امام حسين عليه السّلام امامت در دو برادر نميباشد و اين فضيلتى است كه حقتعالى حسنين را بر ساير ائمه داده است و خدا فرزندان حسين‌

نام کتاب : حق اليقين نویسنده : علامه مجلسى    جلد : 1  صفحه : 315
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست