responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2015

نِطاقات

-(اصطلاح هيوى و نجومى) بايد دانست كه در ثخن خارج مركز دايرۀ موهومۀ را كه آفتاب بر آن حركت ميكند منطقۀ خارج مركز نامند و همچنين در ثخن حامل هر كوكب دايرۀ موهومۀ كه مركز تدوير بر آن حركت ميكند و منطقۀ حامل آن كوكب گويند و در ثخن تدوير نيز دايرۀ موهومۀ است كه مركز كوكب بحركت تدوير بر آن حركت ميكند و آن را منطقۀ تدوير آن كوكب گويند.منطقۀ خارج مركز آفتاب و منطقۀ حوامل ساير كواكب و منطقۀ تدوير آنها را به چهار قسم كرده‌اند و آنها را نطاقات خوانند پس هر يك از كواكب سبعه سياره را در فلك اوج يعنى خارج مركز چهار نطاق است كه نطاقات اوجى گويند و هر يك از خمسۀ متحيره و قمر را كه داراى تدويراند در فلك تدوير آنها چهار نطاق است كه نطاقات تدويرى گويند و البته نطاق و منطقه بيك معنى بود...

ابو ريحان گويد:

نطاقات به دو گونه است يكى بفلك اوج و ديگر بفلك تدوير.نخست آنست كه فلك اوج چهار پاره ميشود بوسيله دو خط يكى خطى كه از اوج به حضيض آيد و بدو سر اين خط تعديل نبود يعنى بعد ابعد و بعد اقرب.خط وسطى و خط تقويمى بر يكديگر منطبق باشند و آنجا تعديل نباشد و ازين جهت جاى ستاره وسطى ستارۀ بود بعينه جاى مقوم او وخط ديگر آنكه بر مركز عالم گذرد و بر خط اول عمود شود پس چهار پاره بوجود آيد كه نطاقات گويند نطاق اول از اوج است بتوالى و نطاق دوم تا حضيض و سوم از حضيض بطرف اوج و چهارم تا اوج.

(از التفهيم ص 140) اما قسم دوم نطاقات از تقسيم فلك تدوير به چهار پاره درست ميشود و البته بوسيله سه خط يكى از مركز حامل خارج شده و بر ذروت تدوير و بر حضيض بگذرد و دو خط ديگر هر دو از مركز حامل بيرون آيند و فلك تدوير از دو جهت مماس شوند و در هر حال اين پاره‌هاى چهارگانه را نطاقات خوانند

نَطْح

-(اصطلاح نجومى).

و ستارگانى بود واقع بر پيشانى حمل كه ناطح نيز نامند.

نُطْق

-(اصطلاح منطقى)در اصطلاح معقول مبدأ ادراك كليات كه فصل حقيقى انسان است نطق گويند.رجوع به ناطق و فصل اشتقاقى و(كشاف ص 1418 تفسير ما بعد ص 1149،اسفار ج 4 ص 4 ج 1 ص 201،شفا ج 1 ص 235) شود.

نُطْقُ الفِكرى

-(اصطلاح عقلى)اخوان گويند نطق بر دو گونه است يكى نطق لفظى كه امرى محسوس و جسمانى بود و ديگر نطق فكرى كه امرى روحانى و معقول بود در اين جا بحث مفصلى در نطق لفظى و فكرى كرده‌اند.

(رجوع شود برساله نهم از اخوان ص 310).

مولانا نطق را به معنى ديگر گرفته است و فلسفه را در اين باب نكوهش كرده و گويد:

پرتو روحست نطق و چشم و گوش
پرتو آتش بود در آب جوش

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 2015
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست