responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1909

احديت كنند.

(كشاف ص 1315 كشف المحجوب ص 73)سرمايۀ عاشقان خود ملامت است عاشق كى بود او كه بار ملامت نكشد.

در كلمات مشايخ نيز آمده است.

الملامة روضة العاشقين و نزهة المحبين و راحة المشتاقين و سرور المريدين.

مَلامَتيَّه

-(اصطلاح عرفانى)كسانى‌اند كه در صدق غايت جهد مبذول دارند و در اخفاى طاعات و كتم عبادات و خيرات از نظر خلق مبالغت واجب دانند با آنكه در واقع هيچ دقيقۀ از صالح اعمال فرو نگذارند و تمسك بجميع فضائل و نوافل از لوازم شمرند و لكن در ظاهر طورى رفتار كنند كه مردم آنها را ملامت كنند كه تقرب ايشان بحق زيادت گردد.(از مصباح الهدايه ص 115) ملامتيان براى ستر و پنهان كردن حال خود از مردم تظاهر بانجام كارهاى خوب نكنند.

(از شرح رساله قشيريه ص 137) پيوند كنى با صنم مشكين خال
آنگه جويى تو عافيت اين است محال
در هجر تو چيست جز ملامت ما را
كردست درين شهر علامت ما را
با هجر تو كى بود سلامت ما را
بنموده فراق تو قيامت ما را
و بالجمله گروهى از مشايخ:طريق ملامت سپرده‌اند و ملامت را اندر خلوص محبت تأثير عظيم است و آنان از لوم لائم نترسند «وَ لاٰ يَخٰافُونَ لَوْمَةَ لاٰئِمٍ» زيرا سنت خدا چنان قرار گرفته است كه هر كه حديث وى كند عالم جمله ملامت‌كننده وى گردند. دل و دينم شد و دلبر بملامت برخاست
گفت با ما منشين كز تو سلامت برخاست
كه شنيدى كه درين بزم دمى خوش بنشست
كه نه در آخر صحبت بندامت برخاست
رنديم و ملامتى و بد نام
قلاش و حريف ساغر و جام
بدمست و قمار باز و بيباك
معشوقه پرست و دردى آشام
او باشم و عاشق و نظر باز
آزاده ز قيد ننگ و از نام
در مستى و عاشقى و رندى
انگشت نماى خاصم و عام
بى‌مطرب و مى دمى اسيرى؟
جان و دل ما نگيرد آرام
اما ملامت را سه وجه است يكى راست رفتن و ديگر قصد كردن و سه ديگر ترك كردن.(از كشف المحجوب ص 70) برخى از تركيبات:متاع ملامت، ملامت‌آميز،كدورت ملامت،هيبت ملامت، تازيانه‌هاى ملامت،كوى ملامت،بار ملامت، سنگ ملامت.

مُلاَمسَه

-(اصطلاح فقهى)لمس كردن است و نزد فقها آن باشد كه مشترى گويد «اذا لمست ثوبك و لمست ثوبى فقد وجب البيع».

(از كشاف ص 1294)

مُلْتَقِط

-(اصطلاح فقهى)آنكه لقطه را بيابد و بردارد رجوع به لقطه شود.

مَلْقُوطِ دارُ الحَرب

-(اصطلاح فقهى) رجوع به لقطه شود.

ملك

-(اصطلاح فقهى،فلسفى،

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1909
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست