responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1806

در اولش درآورند و آخرش را مضموم گردانند.رجوع به حروف اتين شود.و رجوع به(شرح تصريف ص 80)شود.

و مضارع نام بحرى از بحور مشترك ميان عرب و فارسيان است.

مضارع در پارسى بر دو قسم است يكى اخبارى و ديگرى الزامى،مضارع اخبارى آنست كه كار را بنحو خبر و قطع بيان كند باين شرح«خورم،خوريم، خوريد»و اغلب مى،بر سر آن درآورند مانند«مى‌خوريم،مى‌خورند»و اگر (همى)درآورند معنى حال دهد مانند « همى‌خوردم و همى‌آورم»و مضارع الزامى آنست كه كار را بنحو شك و ترديد و خواهش بيان كند مانند«بيابم،بيابيد» (از دستورنامه ص 89)

مُضاعَف

-(اصطلاح ادبى) دو برابر است و كلمۀ كه دو حرف اصلى او از يك جنس باشد مضاعف گويند،در اين صورت يكى از آن دو حرف را بيندازند و علامت تشديد بر بالاى آن قرار دهند مانند«مد-فر»كه «مدد و فرر»بوده است.

مُضاف

-(اصطلاح فلسفى و ادبى) نسبت اضافى، كلمه‌ايست كه به كلمۀ ديگر نسبت داده شود كه اول را مضاف و دوم را مضاف اليه نامند،مانند«كتاب على» و گويند«المضاف و المضاف اليه كالكلمة واحدة»رجوع باضافه شود.

در فلسفه مضاف يكى از مقولات نه‌گانۀ عرض است و از مقولات بزرگ است كه بيشتر موجودات را عارض شودو در رسم آن گفته‌اند مضاف امرى باشد كه ماهيت آن بقياس با غير آن ماهيت معقول باشد و نسبت متكرره است(چون پدر و پسر).

و مراد از مضاف گاه نفس اضافه است فقط و گاه امرى است كه يعرض له الاضافة»و گاه مجموع دو امر است چنانكه در كلى گاه نفس مفهوم مشترك اراده ميشود و گاه مجموع دو امر و بالاخره اضافه از امورى است كه قائم به طرفين و متضايفين است (رجوع شود به اساس الاقتباس ص 46 و 47 و 38 و تفسير ص 1343- اسفار ج 1 ص 6-شفا

مُضافان

-(اصطلاح فلسفى) عبارت از دو امر هستند وجودى كه هر يك از آن دو تعقل نشود مگر به تعقل آن دگر مانند ابوت و بنوت و عليت و معلوليت

مضاهات بَيْنَ الحَضَرات و الاكوان

- (اصطلاح ذوقى) مراد انتساب اكوانست بحضرات ثلثه يعنى حضرت وجوب و حضرت امكان و حضرت جمع ميان وجوب و امكان و هر چه در اكوانست او را نسبتى است با وجوب و نسبتى است با امكان اگر نسبتش با وجوب اقوى بود اشرف و اعلى باشد.

مُضاهاتِ بَيْنَ شُئُون و حَقايق

- (اصطلاح عرفانى) مراد ترتيب حقايق كونيه است بر حقايق الهيه كه اسماءاند لا جرم اكوان اظلال اسماء باشند و اسماء اظلال شئون .

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1806
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست