responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1788

دهقان به تعجب سر انگشت گزانست
كاندر چمن و باغ نه گل ماند نه گلنار

مَسْمُوعات

-(اصطلاح فلسفى) آنچه بوسيله قوت سامعه شنيده شود مسموعات گويند و آنها اصوات و حروف‌اند (مجموعه دوم مصنفات ص 103) رجوع شود بسمع.

شهاب الدين سهروردى در باب كيفيت مسموعات گويد:

تشكل هوا به مقاطع حروف بدان وجه كه مشائيان گفته‌اند[در باب صوت] باطل است زيرا هواى متموج بدان سان كه گفته‌اند با وجودى كه سريع الالتيام بود شكل صوت را نتواند نگه دارد.

وانگهى بر اين فرض لازم آيد كه آن كس كه هواى نزديك بگوش وى مشوش بود اصوات را نشنود از جهت تشويشى كه در تموجات هواء و اختلافى كه در آنها حاصل ميشود و اعتذار باين كه صوت خود هوا را پاره كند و از جهت شدتى كه دارد در آن نفوذ كرده،جريان يابد اعتذارى باطل بود زيرا هرگاه تمام هوائى كه بنزديك گوش بود مشوش و مضطرب شود قوت نفوذى براى بعضى از آن و امتيازى از بعضى ديگر باقى نخواهد ماند،و قلع و قرع بالفعل داخل در حقيقت صوت نبود زيرا صوت پس از حصول قلع و قرع و بعد از فراع از آنها نيز همچنان باقى بود ديگر آنكه صوت قابل تعريف نبود و اصولا بسائط محسوسه تعريف نمى‌شوند.

باز گويد:و كسى كه ورا حاسۀ شنوائى و بينائى بود از تعريف ضوء و صوت بى‌نياز بود و بلكه صوت امرى بود بسيط كه صورت آن در عقل بمانند صورت آن بود در حس نه جز آن و حقيقت آن تنها اين بود كه صوت است و اما كلام در سبب و علت آن خود امرى دگر بود كه مثلا گفته شود علت آن قلع بود يا قرع و يا اينكه هوا شرط بود يا نه و بر فرض كه هواء بر سبيل حصول مقاطع در آن شرط نبود بطريق ديگرى شرط بود بحث ديگرى بود.

رجوع شود به حكمة الاشراق ص 273، 274)

مُسْنَد

-(اصطلاح ادبى) اسم مفعول از اسناد است و در زبان و قواعد عرب نسبت فعل يا شبه فعل است به چيزى ديگر كه مسند اليه باشد مانند «نصر زيد و زيد ناصر»و در حديث عبارت از حديث مرفوع صحابى است به سندى كه ظاهر آن اتصال باشد چنانكه بگويد:قال رسول الله.كه مرسل هم گويند.

و بعضى گفته‌اند سند آن متصل شود به معصوم و تمام رجال سند آن مذكور باشند در هر مرتبۀ بيك اندازه بدون آنكه در مرتبۀ قطع شود.

(از كشاف ص 73-درايه ص 36) و مسند بكسر كسى را گويند كه حديث را باسناد نقل ميكند و بفتح كسى كه باو حديث اسناد داده شود.

مُسْنَدٌ إِلَيه

-(اصطلاح ادبى) مسند اليه در نزد ادبا اسمى است كه فعلى يا اسمى يا شبيه فعلى بدان اسناد

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 3  صفحه : 1788
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست