-(اصطلاح اصولى)عبارت از امرى است كه دلالت بر چيزى كند نه بالوضع و يا دلالت كند بر چيزى ديگر بدون استعمال در آن و آن يا حالى است يا مقالى يا لفظى است يا معنوى و بر فقرۀ از عبارت نيز اطلاق شود و نزد منطقيان اقتران صغرى و كبرى باشد در قياس اقترانى (از كشاف ص 1228-قوانين ص 13،17).
قَسْر
-(اصطلاح فلسفى)قسر در مقابل طبع و مرادف باجبر است و حركت قسرى حركت بر خلاف ميل را گويند و حركتى كه از خارج تحميل بر اجسام شود و بالاخره محرك اجسام گاه ميل وطبع آنها است و گاه عامل خارجى است كه شق دوم را حركت قسرى گويند (شفا ج 1 ص 109،149-تفسير 1723-اسفار ج 3 ص 125 مجموعه دوم ص 194).
قِسْطاس
-(اصطلاح منطقى،كلامى) قسطاس يعنى ترازو و عنوان مباحث قسطاس المستقيم غزالى است،اين عنوان جنبۀ كاملا اسلامى دارد.بهر حال منظور ترازوى فكر و انديشيدن است كه همان تعريف منطق باشد.
(از تلويحات ص 25).
و بهر حال قسطاس در لغت بمعناى ترازو و مكيال است و فن منطق را از جهت آنكه بدان فكر سنجش شود قسطاس و علم قسطاس ناميدهاند (از اسفار ج 1 ص 6)
قَسْم
-(اصطلاح فقهى)به فتح قاف و سكون سين در لغت مال باشد بين شركا و در شرع تساوى همخوابگى است بين زوجات و يا تساوى مطلق است اعم از همخوابگى يا مأكول و مشروب و محبت و وطى و جز آن و يا بطور كلى عدالت بين زوجات باشد در هر امرى و آن واجب است و اگر كسى چهار زن عقدى داشته باشد بايد در تمام امور ميان آنها تساوى برقرار كند و حتى در همخوابگى هم بايد هر چهار شب يك شب با يكى از آنها همخوابگى كند (از لمعه على:ج 4 ص 231-شرح لمعه ج 2 ص 103 كشاف ص 1218).
قَسَم
-(اصطلاح فقهى و ادبى) بفتح قاف و سين.يعنى سوگند.در پارۀ از موارد در نظام شريعت اسلام جايز و
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر جلد : 3 صفحه : 1479