responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 933

4-عاريه عقدى است جائز و معير هر وقت بخواهد ميتواند بآن رجوع نمايد پس چطور در اين مورد لازم است و مالك نمى‌تواند به آن رجوع نمايد مگر اينكه مديون كه شخص ديگرى است دين خود را اداء كرده باشد.

بهر حال رهن مستعار از حيث اطلاق و تقييد و وسعت و ضيق.تابع اجازۀ مالك و مقدارى است كه او رخصت داده پس اگر آن را از حيث زمان يا مقدار يا شخص محدود كرده باشد بايد بهمان اقتصار نمود و تجاوز از آن نه فقط مبطل رهن بوده بلكه موجب ضمان است.

(كليات ص 148)

رَهنِ مُلكِ غَير

-(اصطلاح فقهى) در كليات حقوقى آمده است:

شخص تا مالك چيزى نباشد نمى‌تواند آن را رهن گذارد فقهاء از اين قاعده باين طور تعبير كرده‌اند:لا رهن الا فى ملك.بطورى كه در عصر حاضر معمول و متداول مى‌باشد و جواز آن محل اتفاق است.عاريه ملك ديگرى است براى رهن و اين مسأله در بادى امر منافى با قاعده فوق بنظر ميآيد و تطبيق آن با قواعد خالى از اشكال نيست زيرا ضمان نقل مالى است از ذمه شخصى بذمه شخص ديگر يا اشتراك چندين ذمه است بعهده مالى و على الظاهر منطبق با مورد نيست.

ممكن است اشكال را باين طريق حل نمود:مقتضاى قاعده در رهن معتبر بودن ملك است.پس بايد راهن،مالك عين مرهونه باشد تا بتواند آن را رهن گذارد و در فرض مزبور راهن مالك معير است نه مديون مستعير و مانعى نيست از اينكه شخص مال خود را بجهت رهن بديگرى تبرعا عاريه دهد و آنچه منع از آن شده،رهن مال مال غير است بجهت دين خود.پس در اين مورد،معامله كه بوقوع پيوسته حقيقة رهن است و صورة عاريه.

بعبارة اخرى همان طورى كه شخصى - مى‌تواند خود را مشغول دين ديگرى قرار دهد تا ضمان بمعنى معروف بر آن صادق بوده و مال در عهده او باشد همين طور ميتواند مال خود را مشغول دين ديگرى قرار داده و دين غير بر عهده مال او باشد، بطورى كه اگر مديون قادر بر اداء دين خود نشد استيفاء دين از مال مرهون بعمل آيد.پس مرجع آن بضمان است اما ضمان مال نه ضمان ذمه.

بنا بر اين يك بار شخص مالى را در ذمه خود قرار ميدهد بار ديگر ذمه خود را در مالش.و يك چنين عملى چون داراى اثر رهن و عاريه و ضمان است بنام هر يك از اينها ناميده شود اشكالى نخواهد داشت.

(كليات حقوقى 28،29)

رياء

-(اصطلاح فقهى و عرفانى) هر فعلى كه جهت خودنمائى انجام شود و خالصا نباشد و نيت خالص در آن راهى نداشته باشد رياء گويند.

«الفرق بين الرياء و الاخلاص ان المرائى يعمل ليرى و المخلص يعمل ليصل» (از طبقات ص 436) و«يزول عن القلب ظلم الرياء بنور الاخلاص و ظلم الكذب بنور الصدق» (از طبقات ص 415) و بالجمله رياء ترك اخلاص است در

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 933
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست