responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1373

باشند.

پس اگر سبب ارث منتفى بوده و نسبت بهمديگر استحقاق ارث نداشته باشند يا از جهت عدم وجود نسبت و سبب يا از جهت وجود مانع ارث از قبيل قتل يا وجود وارث زنده براى همه هلاك‌شدگان يا يكى از آنان كه حاجب ميت ديگر باشد، بهر حال حكم ارث نسبت بكسى كه مقتضى براى ارث در او موجود نيست يا مانع دارد ثابت نخواهد بود.

پس اگر دو برادر غرق شده باشند و هر يك داراى فرزندى باشد توارث بين آنها جارى نيست.بلكه ارث هر كدام بفرزند خود او ميرسد.و دليل مطلب، عمومات منع اقرب و حجب و عمومات موانع ارث است.

شرط چهارم آنست كه طرفين از همديگر ارث ببرند.پس اگر فقط يك طرف از طرف ديگر ارث برد اين حكم جارى نخواهد بود.

(كليات حقوق ص 442).

غُرَماءِ مُفلِس

-(اصطلاح فقهى)يعنى طلب‌كاران ورشكست كه توانند از اموال مفلس به نسبت موجودى طلب خود را بگيرند رجوع بافلاس و مفلس شود.

غُرَماءِ مَيِّت

-(اصطلاح فقهى)يعنى طلبكاران ميت كه طلب آنها قبل از تقسيم ارث از اصل ما ترك بايد داده شود.

غُرُور

-(اصطلاح اخلاقى)فريب و اصل آن مأخوذ از قرآن مجيد است كه فرمود وَ مٰا يَعِدُهُمُ الشَّيْطٰانُ إِلاّٰ غُرُوراً و به معنى فريب خوردن نفس اماره است.

غُرَّة

-(بضم غين و فتح و تشديد راء)- (اصطلاح هيوى و نجومى).روز اول هر ماهى را غره گويند و شب اول را هلال نامند.

غَريب

-(اصطلاح ادبى)فعيل باشد از غرابت و اطلاق بر چند معنى شود و نزد اهل معانى لفظى است كه نامأنوس بود و نادر الاستعمال و نزد اصوليان و اهل حديث غرابت گاه در سند حديث بود گاه در متن و گاه در هر دو قسم،اول آنكه راوى روايت در تمام طبقات يك فرد باشد و لكن متن معروف و مشهور باشد دوم الفاظ آن غامض و بعيد از فهم باشد از جهت قلت استعمال آنها و قسم سوم آنكه هم راويان آن در طبقات و ادوار تاريخ يكى يكى باشند و هم سند آن غريب باشد.(از كشاف ص 1086-درايه ص 40-41)

غَريق

-(اصطلاح عرفانى)و غريق كسى است كه از مقام تفرد گذشته باشد و آن را سه درجه است 1-استغراق علم است در عين حال كه حال بر او غالب شده باشد و از علم خود غافل شده باشد و علم او حكم حال را پيدا كرده باشد 2- استغراق اشارت است در كشف قهر يعنى از جهت توالى نور كشف مستغرق در آن شده و از كمال حال خود غافل شده باشد 3- استغراق شواهد در جمع كه از شهود كشف خود مستغرق شده باشد كه همت خود را با حق جمع كرده باشد.(از شرح منازل ص 185).

غَريم

-(اصطلاح فقهى)طلبكار را گويند.

غَزالِ رَعنا

-(اصطلاح عرفانى) محبوب لم يزلى.

حافظ گويد:

صبا بلطف بگو آن غزال رعنا را

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1373
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست