responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1348

است و بمعناى اهتمام بامور نيز آمده است عنايت حق به بندگان عبارت از علم او است بمصالح امور آنها و علم محيط الهى را عنايت گويند و از آن تعبير برحمت واسعه هم شده است و بالجمله عنايت حق عبارت از علم حق است به خود و علم او است باين كه نظام وجودى جهان و انسان چگونه بايد باشد و علم او است بنظام احسن و خير مطلق و حالات وجودى اشياء و نظام كلى آفرينش و توجه ما فوق را بمادون نيز عنايت گويند و جامع علم و رضا و عليت عنايت است.«العناية نقش زائد على ذاته تعالى و لها محل و هو علمه بما عليه الوجود من الأشياء الكلية و الجزئية الواقعة فى النظام الكلى على الوجه الكلى المقتضى للخير و الكمال المؤدى لوجود النظام على افضل ما فى الامكان» (رسائل صدرا ص 148 رجوع به مبدأ و معاد ص 91 شود) «و هذه المعانى الثلاثة التى يجمعها معنى العناية من العلم و الرضا و العلية كلها عين ذاته بمعنى ان ذاته عين العلم بنظام الخير و عين السبب التام له و عين الرضا و هو المشية الازلية فذاته بذاته صورة الخير على وجه اعلى و اشرف».

(اسفار ج 3 ص 111) و بالجمله بنزد عرفا.

توجه حضرت احديت بسالك و عارف كامل است.

انصارى گويد:سعادت بندگان عنايت است و آنجا كه عنايت است پيروزى را چه نهايت است؟كار جذبۀ الهى دارد، مغناطيس عزت و كشش عنايت،هر كجا كششى بود آنجا كوشش بود.هر كجا صدقى بود آنجا تصديقى بود،آنجا كه دل بود،فتحى بود،آنجا كه فتح بود، سعادت بود،خنك آن بنده كه اهل اين قصه بود.

پير طريقت گفت:كريما،اين سوز ما امروز دردآميز است،نه طاقت بسر بردن و نه جاى گريز است،سر وقت عارف تيغى تيز است،نه جاى آرام و نه روى پرهيز است،لطيفا اين منزل ما چرا چنين دور است؟همراهان برگشتند كه اين كار غرور است،اگر منزل ما سرور است، اين انتظار سور است،و گر جز منتظر مصيبت زده است،معذور است.

از عشق تو آتشى بر افروخته‌ام و آنگه بخودى خود فرو سوخته‌ام
دل باغ تو شد پاك ببر،زانكه در اين دل يا زحمت ما گنجد يا نقش خيالت، جان نيز بنزد تو فرستيم بدين شكر،صد جان نكند آنچه كند بوى وصالت.

(از عده ج 4 ص 143).

الهى:عنايت تو به سنگ رسيد، سنگ بار گرفت،سنگ درخت رويانيد، درخت ميوه و بار گرفت،درختى كه بارش همه شادى،طعمش همه انس بويش همه آزادى،درختى كه بيخ آن در زمين وفا،شاخ آن بر هواى رضا، ميوۀ آن معرفت و صفا،حاصل آن ديدار و لقاء الهى:عنايت تو كوه است و فضل تو درياست،كوه كى فرسود؟و دريا كى كاست؟عنايت تو كى جست،فضل تو كى واخواست پس شادى يكيست كه دوست

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1348
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست