responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1304

يَعْمَلْ مِنَ الصّٰالِحٰاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثىٰ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لاٰ يُظْلَمُونَ نَقِيراً» (از كشاف ص 978-نفائس ص 44-مطول ص 355).

در ابدع آرد:

بعضى آن را قلب نامند و لكن اين صنعت تبديل مكان كلمات است.

حافظ گويد:

از لب جانان من زنده شود جان من زنده شود جان من از لب جانان من
يوسف كنعان من مصر ملاحت تراست مصر ملاحت تو راست يوسف كنعان من
روضۀ رضوان من خاك سر كوى تست خاك سر كوى تست روضۀ رضوان من
سرو گلستان من قامت دلجوى يار قامت دلجوى يار سرو گلستان من
(از ابدع ص 309-140)

عَكسِ مُستَوى

-رجوع به عكس شود

عَكسِ نَقيض

-رجوع به عكس شود.

عَلائِقَ

-اين اصطلاح عرفانى است و علائق عبارت از اسبابى است كه طالبان بدان تعلق كنند و از مراد باز مانند.

و بالاخره علائق عبارت از اسبابى است كه طالبان بدان تعلق كنند و از مراد بازمانند.

عَلاقاتِ مَجَاز

-(اصطلاح ادبى) علاقه يعنى رابطه و باز بستن جسم است به جسمى ديگر و علاقه مجاز نزد اصوليان و منطقيان و اهل عربيت و بديع عبارت از اتصال خاص است كه در معنى متصل فيه با موضوع له لفظ ميباشد و يا ارتباط خاصى است ميان معنى حقيقى و مجازى كه اگر آن رابطه و نسبت و علاقه نباشد استعمالات مجازى روا نباشد اين علاقات را تا 25 برشمرده‌اند:

1-علاقه حال و محل يا بالعكس «رعينا الغيث»يعنى نبت و گياه «وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّمٰاءِ رِزْقاً» يعنى آب باران 2-سببيت و مسببيت مانند«و ينزل لكم رزقا»چه آنكه رزق سبب غائى باران است 3-شرط و مشروط.4-علاقه وصفيت مانند«زيد كالاسد»كه شجاعت باشد.5-علاقه تضاد مانند اطلاق بصر بر اعمى.6-علاقه مجاورت چنانكه اطلاق شود شبكه بر صيد از جهت مجاورت.7-مشابهت 8-مقابليت 9-تماثل 10-تضايف 11-شبه تماثل 12-لازم و ملزوم مانند«دخلت الشمس من الكوة»يعنى ضوءها و امثله علائق مختلف است براى حاليت مانند «فَفِي رَحْمَتِ اللّٰهِ هُمْ فِيهٰا خٰالِدُونَ» يعنى بهشت و براى محليت«سال الوادى و جرى الميزاب» يعنى آب آن،و براى لازميت چنانكه حرارت اطلاق بر نار شود و براى ملزوميت گذشت.و براى مسببيت مانند«امطرت السماء نباتا»يعنى آب باران و براى كليت مانند «يَجْعَلُونَ أَصٰابِعَهُمْ فِي آذٰانِهِمْ» يعنى سر انگشت،و براى جزئيت«بث الامير العيون»يعنى جواسيس و براى داليت مانند«فهمت الكتاب»يعنى معناى آن را و براى مجاورت مانند«شربت من الراويه» يعنى مزادۀ كه مجاور حمل است و براى خصوص مانند اطلاق اسم شخص بر قبيله و براى بدليت مانند«فى ملك فلان الف دينار»يعنى متاعى كه مساوى هزار دينار است و علاقه و امثله ديگر رجوع شود به (كشاف ص 1013-1012-تلويح ص 140،155 قوانين ص 154).

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1304
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست