responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1186

باستيذان در اوقات خاصه تقرير كند مفهوم عدم جناح را در سواى آن و بالعكس.

(از كشاف ص 904-905)

طَرز

-(اصطلاح فلسفى)در لغت شكل و هيأت بود و در بديع و نزد بلغا مقصدى را گويند از مقاصد نظم كه به صفتى از اوصاف نظم مخصوص گردانيده باشد كه طريق هم گويند و هر شاعرى طرزى دارد مانند طرز حكيمانه كه آن سنائى است و نديمانه كه آن فردوسى است.(از كشاف ص 907)

طَرَف

-(اصطلاح فلسفى)نهايت هر چيز را طرف آن گويند و طرف زمان «آن»است.در اصطلاح نجوم و هيئت منزل نهم از منازل قمر را گويند.

(از شفا ج 1 ص 85)

طَرَفِ اقصاىِ وُجود

-(اصطلاح فلسفى)و هم از اصطلاحات ذوقى است.

گويند وجود را دو طرف بود يكى طرف ادنى كه هيولى است و يكى طرف اقصى كه بعد از مبدأ المبادى است.

(رجوع شود به ترجمۀ اراء اهل مدينه ص 104)

طُرفَه

-(اصطلاح ادبى)بضم طا در لغت شگفت باشد و نزد بلغا آنست كه خارق عادت يا اخلاق معتاد را ذكر كنند بر وجهى كه متضمن حسن و لطافت باشد و لفظ طرفه عجب و آنچه بمعنى اوست آوردن باشد مانند«قبه‌ها آراسته ديوارها در جزو كل مفرش از ديبا بساط از پرنيان آورده‌اند(از كشاف ص 916).

طَرفَه

-(اصطلاح هيوى و نجومى) و آن يكى از منازل قمر بود يعنى منزل نهم بود و علامت آن دو ستاره است از قدر رابع كه دورى ميان آن دو به مقدار يك بازو بود،يكى ندر شمال بود بر سر صورت اسد و آن ديگر از كواكب خارج صورت سرطان بود بر اين صورت:اما به گمان عرب اين دو ستاره به منزلۀ چشم اسدند.(از بيست باب ملا مظفر) اين ظاهرا غير از صرفه است و بعيد نيست كه تحريف باشد و همان صرفه باشد از لحاظ شرح مشابه‌اند.

طُرَّه

-(اصطلاح عرفانى)كنايت از تجليات جمالى است سنائى گويد:

تا هلاك عاشق از طرۀ شبرنگ تست و اى مسكين عاشقى كو را دل اندر چنگ تست
عاشقى مسكين چه داند كرد با نيرنگ تو جادوى بابل اسير چشم پر نيرنگ تست

طَريق

-(اصطلاح عرفانى و فقهى) طريق عبارت از مراسم الله و احكام تكليفى است و«طريق الى الله»راه وصول الى الحق است.

در شرح كلمات باباطاهر است كه در «طريق الى الله»حاجب و مكرى باشد و در هر طريق هزار دريا باشد و براى هر دريا هزار كشتى باشد و در هر كشتى حاجبى و مكرى باشد و ماكرى،اهل حقيقت و سالكان طريق محاضرت بسوى حق روند،در خفاء و صفاء آب،در حالى كه غرقند در بحر توحيد و از دريا عبور كنند بدون آنكه دريا را بينند و كشتى بينند و مراد از دريا رذائل نفس است و خفا،حائل عقل است و مراد از حاجب علم است و گر چه پرده‌دارست زيرا حجاب سالك است از شهود حق و مراد ماكر،شيطان نفس است و بالجمله كسى

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1186
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست