responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1031

ش

شادى

-(اصطلاح عرفانى)بسطى را گويند كه براى سالك حاصل ميشود بعد از قبض انصارى گويد:من چه دانستم كه مادر شادى همه رنج است و زير يك ناكامى هزار گنج،من چه دانستم كه اين باب چه بابست و قصۀ دوستى را چه جوابست، من چه دانستم كه آنچه ميجويم ميان روح است و عز وصال تو مرا فتوح است.

اندر همه عمر شبى وقت صبوح آمد بر من خيال آن راحت روح
پرسيد زمن كه چون شدى اى مجروح گفتم كه ز عشق تو همين بود فتوح
عالمى در باديه مهر تو سرگردان شدند تا كه بايد بر در كعبه قبولت بردبار
(از عده ج 3 ص 41) مولاناى گويد:

شادى هر روز از نوعى دگر فكرت هر روز ديگر اثر
هست مهمانخانه اين تن اى جوان هر صباحى ضيف تو آيد در آن
نى غلط گفتم كه آيد دمبدم ضيف تازه فكرت شادى و غم
شادئى آمد ز بيداريش پيش كو نديده بود اندر عمر خويش
گه ز شادى خواست هم فانى شدن بس مطوق آمد اين جان با بدن
شادى تن سوى دنياى كمال سوى روز عاقبت نقص و زوال

شاذّ

-(اصطلاح حديث)شاذ و نادر يعنى كمياب و آن حديثى است كه اصحاب بدان عمل نكرده باشند و«هو ما رواه الثقة مخالفا لما رواه جماعة و لم يكن له الا اسنادا واحدا»(از درايه ص 45).

و در ادبيات عرب آنچه مخالف قياس است اهل عربيت شاذ گويند بدون آنكه توجهى بقلت يا كثرت وجودى آن شود

نام کتاب : فرهنگ معارف اسلامی نویسنده : سجادی، جعفر    جلد : 2  صفحه : 1031
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست