بارى ادعاى سيد على محمد از نظر شيعه چندان تازگى و غرابت نداشت و چنان كه گفتيم او گامى فراتر نهاده بعد از مدتى ادعا كرد كه وى همان قائم موعود است، گويا اين ادعا در دو سال و نيم آخر عمر او بوده است.
على محمد در نوشتههاى خويش خود را باب و ذكر و ذات حروف سبعه (به جهت اين كه على محمد داراى هفت حرف است) مىخواند، ولى از آن پس خود را «قائم، مهدى، نقطه» ناميد.
تاريخ اين ادعاى جديد، به تصريح ميرزا جانى صاحب كتاب «نقطه الكاف» در صفر سال 1264 هجرى تا شعبان 1266 هجرى كه در قريه چهريق زندانى بود، مىباشد.
باب در نوشتههاى خود آورده است كه او خاتم ظهورات مشيت اوّليه و آخرين حلقه سلسله نبوت نيست و كتاب بيان او آخرين كتب آسمانى نمىباشد، بلكه ظهور بعد از او كه از آن هميشه به «من يظهره اللّه» يعنى كسى كه خداوند او را آشكار خواهد ساخت تعبير مىنمود و به مراتب بالاتر از ظهور خود او است.
او چنين فرض مىكرد كه ظهور بعد با ظهور او تقريبا همان مقدار فاصله خواهد داشت كه ظهورات انبياى اولو العزم سابق با يكديگر. وى مقدار اين فاصله را در پيش خود 1511 يا 2001 سال مىپنداشت، كه مطابق كلمۀ غياث يا مستغاث است. به عقيده او عمر عالم از زمان آدم تا روزگار او 12210 سال بوده است و چون هر هزار سال از عمر آدم معادل است با يك سال از عمر ظهورات، از اين رو آدم را به نقطه تشبيه مىكند و خود را به جوان دوازدهساله، و من يظهره اللّه را به جوان چهاردهساله، و اين مسلم است كه باب در پيش خود عصر من يظهره اللّه را قريب دو هزار سال پس از عصر خود فرض مىكرده است و اين كه ميرزا حسين على (بهاء اللّه) ادعاى من يظهر الهى مىكرده با اين حساب درست نيست.
سيد على محمد پس از ادعاى با بيّت از طرف حاكم شيراز از حسين خان مقدم ملقب به نظام الدّوله بازداشت شد و او را در محضر علما چوب زدند و به زندان انداختند و مدت شش ماه در آن شهر زندانى بود، تا آن كه مأموران سرى منوچهر خان معتمد الدوله والى اصفهان كه اصلا گرجى بود او را ربوده و به اصفهان بردند و منوچهر خان عمارت سر پوشيدهاى را كه خلوت خاصّه حكومت و مشهور به «عمارت خورشيد» بود براى مسكن او معين كرد. اقامتش در اصفهان شش ماه و به قول ادوارد براون يك سال بود. معتمد الدوله تا هنگام مرگ خويش على محمد را كه ظاهرا دلش براى او سوخته بود از گزند دشمنانش حفظ مىكرد.