چند سال پيش مجمع علمى ميلانو اين كتاب فقه را منتشر كرد و اگر نسبت اين كتاب به واسطى صحيح باشد آن نخستين كتاب فقه اسلامى است كه به دست ما رسيده است.
مذهب «زيديه» با بقيه شيعه مشترك است جز اين كه در نماز «حى على خير العمل» نگويند و مسح على الخفين و نماز را به امامت هر صالح و فاجرى جايز دانند، و اكل ذبايح اهل كتاب را روا شمرند، و قايل به «زواج» متعه نيستند.
محمد بن اسحاق النديم در كتاب «الفهرست» مىنويسد: اكثر محدّثين، مانند سفيان بن عينيه و سفيان ثورى و صالح بن حى و پسرش بر مذهب زيدى بودند.
زيديه، به «مهدويت» اعتقادى ندارند و در انتظار امام غايبى نيستند. دربارۀ مرتكب گناه كبيره گويند كه: وى در آخرت در دوزخ جاودان نخواهد ماند ولى به اندازه گناهى كه كرده است عذاب خواهد ديد.
ايشان براى ائمۀ خود قايل به معجزات و كراماتى نيستند.
امر به معروف و نهى از منكر را واجب مىدانند و به «تقيه» كردن قايل نيستند. زيديه مانند ابو حنيفه قايل به «قياس» شدند و عمل به «استصحاب» را درست دانند. ايشان «حسن و قبح» را مانند معتزله «عقلى» دانند. بدون «اجتهاد» فتوى را براى مفتى جايز ندانند. بر خلاف كيسانيه و اماميه بدا و رجعت را جايز نشمارند. صفات خداوند را چيزى جز ذات او ندانند.
اساس آراء شرعى را بر اجماع علماى امت اسلام دانند و چنان در اين امر اصرار ورزيدهاند كه بعضى گمان كردهاند زيديه اجماع را بر كتاب و سنت مقدم دانستهاند.
الامام زيد، محمد ابو زهره.
ملل و نحل شهرستانى، ص 137-140.
معجم البلدان، ج 4، ص 307.
مقالات الاسلاميين، ج 1، ص 64-74.
مقاتل الطالبيين، ص 170.
تاريخ طبرى و ابن اثير، حوادث سال 250 هجرى.
فهرست ابن نديم، ص 203.
دائرة المعارف الاسلاميه، ج 11، الزيدية، ص 14-20.
فلسفه التشريع، ص 56.
مقباس الهدايه، ص 85.
زيديه الأقوياء
در كتاب «فرق الشيعة» نوبختى آمده است كه: دستهاى از زيديه علم و دانش را در ميان آن طايفه و ائمۀ ايشان برابر دانستهاند و گفتند: هر كه از ايشان بدانشى در زندگانى خود محتاج باشد بايد آن را فراگيرد و بر وفق آن رفتار كند. هرگاه مردم بدانستن دانشى نيازمند شوند و در نزد ائمه خود يا كسان ديگر نيابند بايد در