اگر زن طلاق خلع بگيرد يا مرد بر اثر ديگرى غير از بيمارى مذكور بميرد زن از او ارث نمىبرد.
[مسأله 2778]
مسأله 2778 اگر شوهر در حال مرض، عيالش را طلاق دهد (1) و پيش از گذشتن دوازده ماه هلالى بميرد، زن با سه شرط (2) از او ارث مىبرد (3) اول: آن كه در اين مدت شوهر ديگر نكرده باشد (4) دوم: بواسطۀ بىميلى به شوهر، مالى به او نداده باشد كه به طلاق دادن راضى شود. بلكه اگر چيزى هم به شوهر ندهد ولى طلاق به تقاضاى زن باشد، باز هم ارث بردنش اشكال دارد (5) سوم: شوهر در مرضى (6) كه در آن مرض زن را طلاق داده، بواسطۀ آن مرض يا به جهت ديگرى بميرد (7) پس اگر از آن مرض خوب شود و به جهت ديگرى از دنيا برود، زن از او ارث نمىبرد (8)
(1) بهجت : اگر چه طلاق بائن باشد. .
(2) بهجت : دو شرط. .
(3) سيستانى : چه طلاق رجعى باشد چه بائن. .
مكارم : «اول» اينكه شوهر در همان مرض از دنيا برود. «دوم» اينكه زن بعد از طلاق و گذشتن عدّه، شوهر نكند. «سوم» آنكه طلاق به رضايت زن نباشد و اگر با رضايت او باشد، ارث بردنش مشكل است.
(4) خوئى ، تبريزى : و در صورتى كه شوهر كرده باشد احتياط اين است كه صلح نمايند. .
سيستانى : و در صورتى كه شوهر كرده باشد ارث نمىبرد، هر چند احتياط مستحب اين است كه صلح نمايند. .
(5) زنجانى : ارث بردن زن محلّ اشكال است. .
تبريزى : دوّم: آنكه راضى به طلاق شوهر نبوده و طلاق شوهر نيز به قصد منع او از ارث باشد و در غير اين صورت ارث بردن زن اشكال دارد. .
سيستانى : دوم: آن كه طلاق به درخواست و رضاى زن انجام نگرفته باشد، وگرنه ارث نمىبرد، خواه چيزى به شوهر داده باشد كه او را طلاق دهد يا نه. .
[مورد دوم در رساله آيت اللّٰه بهجت نيست]
(6) بهجت : دوّم: آن كه شوهر در ادامۀ همان مرضى.
(7) گلپايگانى ، صافى : بواسطۀ آن مرض بميرد. .
(8) گلپايگانى ، صافى : و اگر از آن مرض خوب نشد، لكن به مرض ديگر از دنيا رفت بنا بر احتياط لازم زن با ساير ورثه مصالحه نمايند.