حاصل ممكن باشد (12) ششم: زمين قابل زراعت باشد و اگر زراعت در آن ممكن نباشد (13) امّا بتوانند كارى كنند كه زراعت ممكن شود، مزارعه صحيح است. هفتم: اگر در محلى هستند (14) كه مثلاً يك نوع زراعت مىكنند چنانچه اسم هم نبرند همان زراعت معين مىشود، و اگر چند نوع زراعت مىكنند بايد زراعتى را كه مىخواهد انجام دهد، معيّن نمايد، مگر آن كه معمولى داشته باشد كه به همان نحو بايد عمل شود (15) هشتم: مالك (16) زمين را معين كند، پس كسى كه چند قطعه زمين دارد و با هم تفاوت دارند، اگر به زارع بگويد در يكى از اين زمينها زراعت كن و آن را معين نكند، مزارعه باطل است (17) نهم: خرجى را كه هر كدام آنان بايد بكنند معين نمايند، ولى اگر خرجى را كه هر كدام بايد بكنند معلوم باشد، لازم نيست آن را معين نمايند (18)
(1) سيستانى : اوّل: آن كه عقد و قراردادى ميان آن دو باشد مثلاً. .
(3) گلپايگانى : مالك، زمين را واگذار كند و زارع قبول نمايد؛ ولى در اين صورت تا زارع مشغول كار نشده مالك و زارع مىتوانند معامله را بهم بزنند. .
خوئى ، سيستانى ، تبريزى : مالك، زمين را به زارع به قصد زراعت واگذار كند و زارع قبول نمايد. .
بهجت : مالك، زمين را براى مزارعه واگذار كند و زارع تحويل بگيرد. .
زنجانى : مالك، زمين را به قصد مزارعه به زارع واگذار كند و زارع قبول نمايد. .
صافى : مالك، زمين را واگذار كند و زارع قبول نمايد، ولى در اين صورت تا زارع مشغول كار نشده، در ترتيب آثار لزوم و جواز، مراعات احتياط، لازم است. .
نورى : اوّل: آن كه چون عقد است بايد يا به لفظ انشاء معامله تحقق پيدا كند به اين كه صاحب زمين به زارع بگويد زمين را به تو واگذار كردم براى مزارعه و زارع هم بگويد قبول كردم، يا بدون اينكه حرفى بزنند عملاً انشاء معامله را تحقق ببخشند به اين كه مالك، زمين را واگذار كند براى مزارعه و زارع هم به اين منظور تحويل بگيرد. .
[نظر آيت اللّٰه مكارم در ذيل مسألۀ 2228) گذشت]
(4) مكارم : هر دو بايد بالغ و عاقل باشند. .
سيستانى ، بهجت : هر دو بالغ و عاقل باشند. .
(5) اراكى : و در تصرفات مالى محجور نباشند و نيز سفيه نباشند، يعنى مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف نكنند [پايان شرط دوم]
گلپايگانى : و سفيه نباشند، يعنى مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف نكنند و اگر مزارعه مستلزم تصرّف در مال باشد محجور نباشند [پايان شرط دوم]
خوئى ، تبريزى : و سفيه نباشند، يعنى مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف نكنند [پايان شرط دوم]
صافى : و سفيه نباشند، يعنى مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف نكنند و مالك و بلكه زارع اگر بذر از مال او باشد و يا زارع نياز به تصرّف در مال داشته باشد محجور از تصرّف در مال نباشند [پايان شرط دوم]