responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : معراج السعادة نویسنده : النراقي، المولى احمد    جلد : 1  صفحه : 308

سه خصلت بوده باشد:انفاق در راه خدا با وجود تنگدستى.و انصاف دادن از خود.و سلام كردن». [1]

و فرمود كه:«سيد و آقاى جميع اعمال،انصاف دادن از خود است». [2]

و فرمود كه:«هر كه مواسات كند فقيرى را از مال خود،و انصاف دهد مردمان را، پس حقا كه آن مؤمن است». [3]

و از حضرت امير المؤمنين-عليه السّلام-مروى است كه:«آيا هر كه انصاف بدهد،و آنچه حق است بگويد خدا زياد نكند از براى او مگر عزت را». [4]

و همين حديث،كافى است از براى كسانى كه از براى توهّمات فاسده چشم از حق مى‌پوشند.

حضرت صادق-عليه السّلام-فرمود كه:«خبر دهم شما را از اشد چيزهائى كه خدا بر خلقش واجب كرده است.پس سه چيز را ذكر كردند كه:اول آنها انصاف بود». [5]

و فرمود كه:«هر كه انصاف بدهد مردم را از خود،مى‌پسندند او را كه از براى ديگران حكم باشد». [6]

و نيز فرمود كه:«هرگز دو نفر در امرى نزاع نكردند كه يكى از آنها انصاف بدهد از براى آن ديگرى و آن قبول نكند مگر اينكه آن ديگرى مغلوب مى‌گردد». [7]

و فرمود كه:«از براى خدا بهشتى است كه داخل آن نمى‌شود مگر سه نفر:يكى از آنها كسى است كه:در حق خود حكم به حق نمايد». [8]

صفت بيست و يكم:قساوت قلب و سخت دلى و علاج آن

و آن حالتى است كه آدمى به سبب آن از آلامى كه به ديگران مى‌رسد و به مصايبى كه به ايشان روى مى‌دهد متأثّر نمى‌گردد.و شكى نيست كه منشأ اين صفت،غلبه سبعيّت است.و بسيارى از افعال ذميمه،چون:ظلم و ايذاء كردن و به فرياد مظلومان نرسيدن و دستگيرى فقرا و محتاجان را نكردن،از اين صفت ناشى مى‌شود.و ضد اين صفت،رقّت


[1] كنز العمال،ج 1،ص 43،ح 107.

[2] كافى،ج 2،ص 145،ح 7.

[3] كافى،ج 2،ص 147،ح 17.

[4] كافى،ج 2،ص 144،ح 4.

[5] كافى،ج 2،ص 145،ح 6.

[6] كافى،ج 2،ص 146،ح 12.

[7] كافى،ج 2،ص 147،ح 18.

[8] كافى،ج 2،ص 148،ح 19.

نام کتاب : معراج السعادة نویسنده : النراقي، المولى احمد    جلد : 1  صفحه : 308
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست