قلب و رحيم دل بودن است،و بر آن آثار حسنه و صفات قدسيّه مترتّب مىگردد.و از اين جهت اخبار بسيار در فضيلت آن وارد شده است. [1]
و از حضرت پيغمبر-صلّى اللّه عليه و آله-مروى است كه:«خداى-تعالى-فرمود كه:نيكى را از مهربانان از بندگان من بطلبيد و در پناه ايشان زندگانى كنيد،به درستى كه من رحمت خود را در ايشان قرار دادهام». [2]
و اخبار و احاديث در مذمت قساوت قلب،و مدح رقّت آن بىشمار و مستغنى از شرح و اظهار است. [3]
و علاج اين صفت،و ازاله قساوت،و كسب رحمت،در نهايت صعوبت است،زيرا كه:قساوت،صفتى است راسخه در نفس،كه ترك آن به آسانى ميسّر نگردد.و كسى كه به آن مبتلا باشد بايد به تدريج خود را از اعمالى كه نتيجه قساوت است نگاه دارد و مواظبت بر آنچه آثار رحيم دلى و رقّت قلب است نمايد تا نفس مستعد آن گردد،كه از مبدأ فيّاض افاضۀ صفت رقت شده،ضد آن را كه قساوت است برطرف سازد.
مقام چهارم
در بيان آنچه متعلق است به قوه شهويه از رذايل صفات و كيفيّت معالجه آنها،و فضايل ملكات و طريق تحصيل آنها.
و دانستى كه حد اعتدال اين قوه،صفت عفت است،كه منشأ جميع صفات كماليّۀ متعلقه به اين قوه است.و دو طرف افراط و تفريط آن يكى شره است.و ديگرى خمود.
و اينها جنس جميع رذايل متعلقه به اين قوه،و منشأ و مصدر همه آنها هستند.و ما اول بيان اين دو جنس و ضد اينها را كه عفت است مىكنيم و بعد از آن به شرح صفاتى كه در ضمن آنها مندرجاند مىپردازيم.
پس در اين مقام دو مطلب است:
مطلب اول دو جنس صفات خبيثه متعلقه به قوه شهويه،و ضد آنها