را در حالت سجود معبود همايون بر سر سيّد كاينات افكندند غضب و حميّت،حمزه را بر آن داشت كه دين اسلام را قبول نمود». [1]
و حضرت امام جعفر صادق-عليه السّلام-فرمود كه:«فرشتگان چنان پنداشتند كه ابليس از ايشان است-و خداى مىدانست كه از ايشان نيست-پس حميّت و غضب،او را بر آن داشت كه حقيقت خود را ظاهر كرده گفت:مرا از آتش خلق كردى و آدم را از خاك». [2]
صفت بيستم:كتمان حق و مذمت آن
و باعث اين،يا عصبيّت است يا جبن،و گاه باشد كه سبب آن طمع باشد،و در اين صورت هم باز منشأ آن ضعف نفس و خمود قوۀ غضبيّه است.پس به هر حال اين صفت از رذايل متعلق به قوۀ غضبيّه است،يا از جانب افراط يا از طرف تفريط و در ضمن اين صفت خبيثه،صفات خبيثۀ بسيار است چون:ميل به يك طرف در حكم ميان مردمان،و كتمان شهادت،و شهادت ناحق دادن،و تصديق اهل باطل را نمودن،و تكذيب حق را كردن و غير اينها.
و هلاكت آدمى به سبب هر يك از اينها ظاهر و روشن است و از بيان مستغنى.و بر حرمت هر يك،اجماع امّت منعقد و آيات و اخبار بر مذمّت آنها متعدّد است.پس بر هر يك از اهل اسلام محافظت خود از آنها لازم،و اجتناب از آنها متحتّم است.و هر كسى كه به يكى از اينها مبتلا باشد بايد سوء عاقبت آن را متذكّر شود و فوايد ضدّ آن را، كه انصاف و استقامت بر حق است ملاحظه نمايد،و خود را بر آن بدارد.و در امور، انصاف را مراعات نمايد.و در جميع احوال،متوجّه خود باشد،تا خلاف آن از او سر نزند تا از عصبيّت و كتمان حق خلاص گردد،و ملكۀ انصاف از براى او حاصل شود.
فصل:انصاف
ضد عصبيّت و كتمان حق،انصاف و ايستادن بر حق است.و اين دو،از صفات كماليهاند.و صاحب آنها در دنيا و آخرت عزيز و محترم،و در نزد خالق و خلق، مقبول و مكّرم است.
و حضرت پيغمبر-صلّى اللّه عليه و آله-فرمودند كه:«ايمان بنده،كامل نيست تا در او