و اين نيز معنى ديگر است از براى اطمينان نفس كه به سبب ياد خدا و سدّ خواطر حاصل مىشود و آن مستلزم آن است كه اشراقات عالم قدس در ساحت دل پرتو افكند و لمعات انوار الهيه از«مشكوة» [1]ربوبيه در آن بتابد و اطمينان در معارف علوم نيز حاصل گردد.و از اهل خطاب مستطاب: «يٰا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ اِرْجِعِي إِلىٰ رَبِّكِ رٰاضِيَةً مَرْضِيَّةً » [2]گردد.يعنى:«اى نفس مطمئنه همچنان كه اول از عالم قدس به اين عالم آمدى باز گرد به سوى پروردگار،راضى و خوشنود».
و چنين نفسى اشرف نفوس،و صاحب آن از جمله مقرّبين و صدّيقين،و مقابل آن نفس«منكوسه» [3]است كه از صفات خبيثه كه مملو به اخلاق رذيله ملوّث است.و به اين سبب راههاى ملائكه از آنجا مسدود،و درهاى شياطين گشاده و مفتوح مىگردد.و لشكر شيطان در آنجا مسكن مىسازند.و از آنها دودى سياه و تيره بر مىخيزد و اطراف و جوانب دل را فرو مىگيرد،و از آن نور يقين منتفى و چراغ ايمان خاموش مىگردد.و هرگز خيال خيرى پيرامون آن نمىگردد،بلكه پيوسته محل وساوس شياطين و محل آمد و شد آن لعين است.و اگر گاهى فكرى كند كه در ظاهر خير باشد،چون به غور آن رسى و حقيقت آن را بنگرى به غير از شرّ محض و از تلبيس شيطان نباشد.و اميد بازگشت به خير از چنين دلى نيست.و علامت اين دل آن است كه موعظه و نصيحت در آن تأثير نكند.و چون سخن حقى شنود ديده بصيرتش از فهم آن كور،و گوش هوشش از شنيدن آن كر باشد.بلكه اكثر صاحبان اين دل پند و نصايح و موعظه را از قبيل سخنان «لا طائل و ترهات» [4]مىشمارند.و در آيات متعدده خداى تعالى اشاره به چنين نفسى فرمودهاند از آن جمله:
«أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلٰهَهُ هَوٰاهُ أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلاً» . [5]خلاصه معنى آنكه،خطاب به حضرت رسول-صلّى اللّه عليه و آله-مىفرمايد كه:«كسى كه خداى خود را در هوا و هوس خود قرار داد،يعنى اطاعت آن را نمود آيا تو مىتوانى آن را به اصلاح بياورى و دفع فساد از آن كنى؟!».
و از آن جمله: «خَتَمَ اللّٰهُ عَلىٰ قُلُوبِهِمْ وَ عَلىٰ سَمْعِهِمْ وَ عَلىٰ أَبْصٰارِهِمْ غِشٰاوَةٌ » . [6]
[1] چراغدان.بعضى مشكوة را به معناى قنديل و چراغ تفسير كردهاند.جهت اطلاع بيشتر رك:قاموس قرآن، ج 4،ص 66.و تفسير نمونه،ج 14،ص 476.تفسير آيه 35 سورۀ نور.